آرزو دارم همواره «معلم» باشم

کریم منصوری، قاری و معلم قرآن در بیان اهمیت نقش معلم در رشد انسان با بیان خاطره ای از دوران تحصیل خود می گوید: اگر تشویق و حمایت های اساتید قرآن نبود، شاید سرنوشت دیگری پیدا می کردم؛ خدای متعال عنایت کرد و در این مسیر قرار گرفتم و به همین جهت خدا را شکر می کنم که این افراد را در مسیر تربیتم قرار داد.

به گزارش وایتال، متنی که می خوانید گفتگوی اختصاصی ایکنا با کریم منصوری است؛ در روزگاری که اخبار متنوع و متفاوت از این سو و آن سوی جهان، ذهن آدمیزاد را به هر سو نشانه می رود، یگانه مامنی که روح پریشان آدمی را آرام می سازد، دلالت کتاب الله و عنایات اهل بیت (ع) است و در سایه سار این دو روضه رضوان، حلاوت اطمینان و لذت آسایش عطا می کند؛ همانا که در قرآن کریم فرمود: «اَلا بذکرِ اللَّهِ تَطمَیِنُّ القُلُوبُ». 

در دنیای پر تلاطم ما، انسان های بسیاری در راه عمل به قرآن، تلاش های بی شایبه ای انجام داده و می دهند و با عشقی که نور قرآن در دلشان جاری می سازد، به امر انسانی آموزش، حفظ و قرایت آیات قرآن کریم می کوشند؛ آنان در لباس معلمی با رسالتی خطیر و امانتی گرانبها و با شکیبایی، دانه های ایمان و معرفت را در دل های پاک نونهالان، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم می کارند و نهال های توحید را با تعالیم حیات بخش قرآن کریم آبیاری می کنند.

هفته بزرگداشت مقام معلم بهانه مبارکی شد تا پای سخنان خالصانه و بی ریای «کریم منصوری» یکی از این انسان های نمونه در کسوت شریف معلمی  قرآن بنشینیم. نام کریم منصوری برای نسل های مختلف جامعه ایرانی نامی شهیر و شریف را توامان تداعی می کند. تصویری با سیمایی محترم و مردانه و صدای دلنشینی که همواره از جعبه جادویی تلویزیون مهمان خانه های ایرانیان بوده است و در حقیقت با تلاوت آیات نور میزبانی ما را عهده گرفته است.

او سال هاست قرآن را سوره به سوره بر تارک قلب جامعه ایران و جهان نقش کرده است و آیه به آیه باران مفاهیم قرآن را بر شاگردان خود باریده و واژه به واژه دقایق و ظرایف معانی را بر گوش جان انسان ها نوشانده است. کریم منصوری، سال 1347 در آبادان به دنیا آمد. این معلم قرآن از نوجوانی پای رحل قرآن اساتید بزرگی چون؛ مرحوم علی اربابی، مهدی رکابی، سیدمحسن خدام حسینی، سیدمحسن موسوی بلده و … تلاوت قرآن را فراگرفته است. او از سال 1367 تا سال 1376 در مسابقات مختلف ملی و بین المللی صاحب رتبه های نخست شده است و بی شک این همه مقامات او در عالم ما نیست؛ کریم منصوری به باور خواص و دیده عوام یکی از بلندپایه ترین اساتید قرآنی متخلق به اخلاق فاضله است و این خلق نیکوی قرآنی در همان سلام فروتنانه آغاز گفت وگویمان جلوه گری کرد. 

اهل قرآن و خبر قرآنی به نیکی می دانند او اهل مصاحبه، شهرت و گفت وگوهای رسانه ای به معنای مرسوم نیست، اهل قرآن است و شهرتش را از همین عنوان شریف دریافت کرده است و نیازش به تبلیغ بیش نیست، با این وجود پاسخ درخواست ایکنا به گفت وگو درباره «معلم قرآن» را با وایتال و ادب پذیرفت. گفت وگوی ایکنا با استاد منصوری در بارگاه نورانی و مصفای امیرالمومنین علی (ع) و به مبارکی به انجام رسید. او که حالا سعادتمند به دریافت رزق معنوی از شاه مردان دو جهان مولای متقیان علی (ع) است و در قامت موذن و قاری حرم مطهر علوی خدمت می کند در این مکان مقدس با ادب و حوصله ای مثال زدنی به پرسش های ما حول محور معلم قرآن و نقش های اخلاقی او بر جهان انسانی پاسخ گفت. پاسخ هایی که باید شنونده شنوای آن باشی تا صدق آن بر دلت بنشیند؛ همانگونه که بر دل و جان ما نشست. حاصل این گفت وگو را با هم می خوانیم و می بینیم:

آرزو دارم همواره «معلم» باشم

ضمن عرض سلام و ادب و سپاس از فرصتی که برای گفت وگو در اختیار ایکنا قرار دادید؛ لطفا در آغاز سخن از اساتید و معلمان خود برایمان بگویید.

خجالت زده معلمانمان هستیم که برای ما زحمت کشیدند و در حقیقت کاری برای آنها نکردیم؛ اجر آنها نزد خدای متعال محفوظ است و ان شاءالله خداوند و اهل بیت(ع) یار آنها در دنیا و در آخرت باشد و سعادتمند باشند. نمی توان از معلم تشکر کرد و تنها وسع ما این است که به نیکویی یادشان و دعایشان کنیم.

یادم می آید در دوران راهنمایی در کرمان یک معلم دینی و عربی داشتیم که هر زمان در کتاب درس به آیات قرآن می رسیدیم، بنده را مورد تفقد خود قرار می دادند و تشویق می کردند و می گفتند آیات را شما با صوت بخوانید. این موضوع خیلی برای من خوشایند بود و هر هفته انتظار می کشیدم تا این معلم بیاید و به من بگوید که این آیات را با صوت بخوان؛ تشویق های این معلم خیلی روی من اثر گذاشت و مشوق خوبی برای من بود. همچنین استاد حاج مهدی رکابی از اساتید پیشکسوت قرآن کریم و همچنین استادان موسوی و مجتبایی از اساتیدی بودند که مرا مورد تفقد خود قرار می دادند.

آن زمان وقتی مدارس تعطیل می شد از کرمان به اهواز می رفتم و زیرنظر پسر عمویم عبدالرضا منصوری و فرزندشان حاج اسماعیل منصوری تلمذ می کردم. روخوانی قرآن را زیرنظر این دو استاد آموختم. بعدتر به بوشهر مهاجرت کردیم؛ در بوشهر با مرحوم آقای مهاجر که معاون وقت سازمان تبلیغات اسلامی بودند، آشنا شدم. بعد از آن آقای بحرانی ما را مورد تفقد، تشویق و حمایت قرار دادند. حمایت های ایشان منجر به این شد که در سال 63 به تهران اعزام شوم. در تهران وارد اردوگاه شهید باهنر شدیم. در آنجا برای دانش آموزان دوره های قرآنی و فرهنگی برگزار می کردند و من نیز دوره تجوید و آموزش روخوانی قرآن کریم را فرا گرفتم. تجوید را زیرنظر استاد سیدمحسن موسوی بلده و استاد سیدمحسن خدام حسینی آموختم و به همین جهت از تک تک این عزیزان که برای تربیت قرآنی نسل ما زحمت کشیدند و ما را تشویق کردند به سهم خود تشکر و دعایشان می کنم.

به نظر شما معلم قرآن در امر درک مفاهیم قرآنی چه نقشی دارد؟

حضور و ارتباط معلم به دلیل اینکه ارتباط نزدیکی با دانش آموز دارد، می تواند در انتقال مفاهیم قرآن و نقل تفاسیر و مفهوم قرآن موثر باشد؛ معلم تعلیم می دهد و این تعلیم نقش بسزایی در درک مفاهیم قرآنی دارد. معلم برای شاگرد خود مانند پدر و مادر و کلاس مانند خانه دوم است و از این جهت نقش مهمی در انس و درک مفاهیم قرآنی انسان دارد.

از نظر شما مهمترین اثر معلم قرآن برای تربیت نسل ایمانی و اخلاقی چیست؟

مهمترین اثر یک معلم قرآن برای تربیت نسل ایمانی و اخلاقی نقل مطالب و کتاب هایی است که در دسترس است و اینکه گاهی فراتر از کتاب خاطراتی را بیان و تجربیاتی را به دانش آموزان منتقل کند که قطعا در مسیر تربیت نسل خیلی مهم است. ازجمله معلم های من که در این مسیر به خوبی عمل کردند، جناب آقای رضایی در کرمان بود. خدمتشان که می رسیدیم مطالب و موعظه هایی را بیان و بعضا اشعاری را می خواندند که فراتر از کتاب درسی بود و همین موارد موجب شد تا ما با قرآن و معارف اهل بیت(ع) آشنا شویم.

 شیرین ترین خاطره ای را که از معلم قرآنتان در دوران مدرسه به یاد دارید، برایمان بازگو فرمایید.

از شیرین ترین خاطره های دوران تحصیلم، سفرهایی بود که با معلمانم به نقاط مختلف کشور داشتم؛ در این سفرها معلم دینی ما، مرا با آقای زرندی آشنا و برای ایشان تعریف کرد که یکی از دانش آموزانم صدا و تلاوت زیبایی دارد؛ ایشان هم بعد از آشنایی ما را در محافل مختلف قرآنی می بردند. بین سال های 61 و 62 بود که این محافل در کرمان شروع شد و اگر در محل استانداری یا اداره آموزش و پرورش کرمان برنامه ای بود، مشتاقانه انتظار می کشیدم که آقای زرندی دنبالم بیایند و برای تلاوت قرآن در آن جلسه همراهشان شوم.

معلم ما به ایشان سفارش کرده بود که او یکی از دانش آموزان خوش صداست و به لطف خدای متعال در برخی از جلساتی که در شهر کرمان برگزار می شد برای اجرای تلاوت مرا دعوت می کردند. قرایت قرآن در نقاط مختلف برایم خیلی خوشحال کننده و جذاب بود و خاطرات خوبی را در ذهنم ساخت. در این محافل تشویق می شدم و از اینکه احساس می کردم یک حضور قرآنی در آن محفل و آن جلسه وجود دارد و مورد تفقد و احترام قرار می گرفتم، خوشحال بودم؛ این فعالیت ها و محافل برای من تازگی داشت که همگی از برکت قرآن و معلمانی بود که مرا در این راه تشویق و مورد لطف و محبت خودشان قرار می دادند.

اگر این تشویق ها نبود شاید سرنوشت دیگری پیدا می کردم؛ اما خدای متعال عنایت کرد و در این مسیر قرار گرفتم و به همین جهت خدا را شکر می کنم که این افراد را در مسیر تربیت من قرار داد. بعد از مدتی به بوشهر رفتم و در آنجا از محضر استاد عبدالله زاده تلمذ کردم و ایشان هم برای ما زحمت بسیاری کشیدند. در تهران هم به همین شکل بود و در محضر استاد خدام حسینی و استاد موسوی بلده درس های زیادی آموختم و تا زمانی که زنده هستم و نفس می کشم این اساتید را یاد کرده و دعایشان می کنم، هرچند نمی توان قدر زحمتشان را ادا کرد، ولی دعا می کنم خدای متعال از این اساتید دستگیری کرده و حاجتشان را برآورده کند؛ امیدوارم عاقبتشان و هر حاجتی که دارند به حق امام زمان (عج) برآورده بخیر شود.

بزرگترین آرزوی استاد کریم منصوری در مقام معلمی قرآنی چیست؟

آرزو دارم همواره معلم باشم؛ اگر به این گفته پیامبر(ص) عمل کنم که «خِیرکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ القُرآنَ وَ عَلَّمَهُ»، یعنی بهترین شما کسانی هستند که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران یاد بدهد و این بزرگترین آرزوی من است. معلمی که مفاهیم قرآن را تعلیم کند و به دیگران انتقال بدهد «خِیرکُمْ» می شود و این توفیق بسیار بالایی است که معلم قرآن تا پایان عمرش «خِیرکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ القُرآنَ وَ عَلَّمَهُ» باشد. اگر ما که غیر از قرآن چیز دیگری نداریم، بتوانیم مطالب قرآن را به نسل بعدی منتقل کنیم و شرمنده پیامبر(ص) و قرآن نشویم بالاترین افتخار است.

به عنوان کسی که یک عمر با قرآن مانوس بوده و هست؛ زندگی قرآنی را چه نوع حیاتی می بینید؟

زندگی قرآنی واقعا قابل وصف نیست؛ آرامشی که این سبک زندگی نصیب انسان می کند، غیرقابل توصیف است. در این سبک زندگی اگر احساس خستگی و ناامیدی که طبیعت هر زیستی است، پیش آید، به قرآن مراجعه می کنیم و آرامش می یابیم. یاد اهل بیت(ع)، قرایت قرآن، تدبر در آیات قرآن و… واقعا آرام بخش است.

امام(ره) می فرمایند: اگر قرآن نبود باب معرفت الله تا ابد بسته بود و این یعنی ما اصلا نمی فهمیدیم که مذهب، مسیحیت، یهودیت و… چیست؛ اما قرآن برای ما شرح داد «کَذلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ اَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ»؛ اگر قرآن این مفاهیم را بیان نمی کرد ما متحیر می شدیم. قرآن باب دیگری از ابواب زندگی را برای ما باز کرد تا امت های دیگر را بشناسیم. قرآن خبرهای قبل، حال و آینده را به انسان منتقل می کند؛ همانطور که امیرالمومنین(ع) فرمودند قرآن قبل را می گوید که ما عبرت بگیریم، حال را می گوید که تربیت بشویم و آینده را می گوید که امیدوار شویم و بدانیم که حساب و کتاب، حلال و حرام و قیامت وجود حتمی دارد.

قرآن سه زمان را که برای بشر مبهم است، حل کرده است؛ کسی که این مطالب را خوب درک کند دیگر احساس پوچی، ناامیدی و خستگی نخواهد کرد، چراکه می داند هدف درست است، خدایی در کار است که همه چیز را می بیند و می داند. ما هر روز در نمازمان «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَه» می گوییم؛ این یعنی خدا می شنود و بیناست؛ پس برای ناامیدی و خستگی جایی باز نیست. انسان باید همیشه فعال باشد، تلاش کند و ناامید نشود. خداوند «ارحَمُ الرّاحِمینَ» است.

خدا بندگانش را امتحان می کند؛ گاهی می دهد و می گیرد، گاهی می گیرد و می دهد؛ من باید بدانم که امتحان خدا هم در دادن و هم در گرفتن است و فکر نکنم اگر زمانی مزیتی به من دادند یا چیزی را از من گرفتند نباید مغرور یا ناامید شوم. بدانم که مورد امتحان خداوند قرار می گیرم و خود را نبازم، تکبر نکنم و از آن طرف هم نزد هرکسی سر خم نکنم و به خاطر اینکه مقداری مال دنیا را به دست بیاورم دین و ایمانم را از دست ندهم. البته انسان باید تلاش کند و ناامید نشود. امید به خدا داشته باشد چراکه او «ارحَمُ الرّاحِمینَ» است و ان شاءالله عنایت می کند.

به نظر شما برای انس بیشتر با قرآن باید چه راه هایی را که تاکنون نسبت به آنها کم توجه بوده ایم در پیش بگیریم؟

عوامل مختلفی در این موضوع دخیل است که انسان بیشتر با قرآن انس بگیرد؛ اولین چیزی که مانع می شود ما به قرآن نزدیک نشویم، مصیبت بزرگ گناه کردن است. گناه، چون ظلمت و بن بست و قرآن نور است و این ظلمت با این نور سازگاری ندارد. پس اگر زمانی خدای ناکرده گناهی صورت گرفت، سریع با اشک، ناله و توبه آنها را پاک کنیم و راه را برای فهمیدن قرآن و نزدیکی به آن باز کنیم. خود ما باعث می شویم که به علت تخلف و اشتباهاتی که می کنیم به قرآن رو نکنیم. باید تا می توانیم از گناه فاصله بگیریم.

ازجمله عوامل گناه دوست، همسایه، همسر و همنشین بد است. همه اینها در گناه دخیل است. لذا باید در اینکه شاکله زندگی ما چطور تشکیل شود، سرشت ما چگونه رقم بخورد، یعنی در انتخاب همنشین، همسر و همکار دقت کنیم. در دیدن هر فیلمی یا خواندن هر کتابی و… باید دقت کنیم، همچنین نسبت به غیبت، تهمت و هدر رفت زمان حساس باشیم. همه این موارد در تکدر روح دخیل است؛ روح که مکدر شد، به نور نزدیک نمی شود و اقبال آنچنانی ندارد.

باید تلاش کنیم که شامل این روایت نشویم که پیامبر فرمود: «سیَاتی زَمانٌ علی اُمَّتی لا یَعرِفُونَ العُلَماءَ الاّ بثَوبٍ حَسَنٍ، و لا یَعرِفُونَ القرآنَ الاّ بصَوتٍ حَسَنٍ، و لا یَعبُدُونَ اللّه َ الاّ فی شَهرِ رَمَضانَ، فاذا کانَ کذلِکَ سَلَّطَ اللّه ُ علَیهِم سُلطانا لا عِلمَ لَهُ، و لا حِلمَ لَهُ، و لا رَحمَ لَهُ» یعنی به زودی زمانی بر امّت من بیاید که علما را جز به لباس نیکو نشناسند و قرآن را جز به صدای خوش و خدا را جز در ماه رمضان عبادت نکنند. پس، هرگاه چنین زمانی فرا رسد، خداوند فرمانروایی بر آنان مسلّط گرداند که نه علم دارد و نه بردباری و نه رحم. باید تلاش کنیم که همیشه انسان در مقابل خدای متعال کاسه گدایی بگیرد. چون ما بنده هستیم و تا گدایی نکنیم، چیزی به ما نمی دهند. باید همیشه ناله و انابه کرد. انسان باید امیدوار باشد هرچند در روند طبیعی زندگی مسایل خوشایند، ناخوشایند و مصیبت هایی وجود دارد و زندگی همیشه روال عادی ندارد؛ دنیا بالا و پایین، شیرینی و تلخی دارد. باید انسان صبر کند، ناامید نشود و در عین تلاش، امید داشته باشد.

آرزو دارم همواره «معلم» باشم

بهترین شاگرد مکتب قرآن از نظر استاد کریم منصوری کیست؟

بهترین شاگردان مکتب قرآن «اهل بیت(ع)» هستند. اهل بیت(ع) مثل قرآن نور هستند؛ ما می گوییم قرآن نور است اما اگر با اهل بیت(ع) هم ارتباط برقرار کنیم، همین طور عنایت می کنند؛ هرقدر ما از گناه فاصله بگیریم، خالص و صادق باشیم و در عمل، نهان و در آشکار و همچنین در افعال خالص و صادق و یک رنگ باشیم، اهل بیت(ع) نیز به ما عنایت می کنند.

آقایی چله گرفته بود که امام زمان(عج) را ببیند؛ بعد از چند وقت به او گفتند تو خوب باش خودمان سراغ شما می آییم. انسان اگر خوب باشد اهل بیت(ع) عنایت می کنند؛ حتی اگر مستقیم هم نباشد با یک سری عوامل عنایت خودشان را نشان می دهند. ایشان شیعیان خود را رها نمی کنند. اگر فرستنده درست است باید گیرنده را درست کرد. فرستنده همان خدا و اهل بیت(ع) هستند و من به عنوان گیرنده باید خودم را درست کنم که بتوانم از فیض آنها استفاده کنم.

توصیه استاد کریم منصوری به علاقه مندان ساحت فهم قرآن چیست؟

توصیه بنده این است که ناامید نشوند، راه خودشان را ادامه دهند، تفسیر قرآن بخوانند. قرآن را حفظ کنند چراکه لذتی که در حفظ است در قرایت نیست. اگر قرآن را حفظ و در طول عمرشان از آن استفاده کنند، زندگی خود را تضمین کرده اند. در این مسیر ناامید نشوند. استاد خویی در 90 سالگی و در نهایت امید، قرآن را حفظ کردند. لذتی که در حفظ است در قرایت نیست و لذتی که در تفسیر است در حفظ و قرایت نیست و در نهایت لذتی که در عمل به قرآن وجود دارد در هیچ کدام از این موضوعات دیگر نیست.

ما باید به جایی برسیم که قرآن را در عمل وارد زندگی خودمان کنیم، آن زمان دیگر انسان لذت قرآن را می چشد و حس می کند که در هر راه و کاری که انجام می دهد، زندگی اش شیرین می شود و این به هیچ وجه قابل وصف نیست. مشکل در خودمان است. هرقدر خودمان را اصلاح کنیم، قرآن و اهل بیت(ع) فیضشان را بیشتر به ما می رسانند.

کریم منصوری از نظر شما چگونه شاگردی برای مکتب قرآن است؟

شاگرد ناقص، خطاکار و غافل و هرچه که هست عنایت خودشان است؛ در غیر این صورت من در خور آن نیستم که خود را شاگرد مکتب قرآن حساب کنم. خودم هنوز غافل، محتاج و ناقص هستم. تا زنده هستم، همیشه امیدوار به رحمت الهی هستم و ان شاءالله خدا حسن عاقبت بدهد که خیلی مهم است. ممکن است انسان با یک امتحان، عاقبت به شر شود. انسان باید از خدا بخواهد، توسل کند، انابه کند تا عاقبت بخیر شود و بتواند الحق بالصالحین برای آن محقق شود.

بزرگترین مشکل فعالیت های قرآنی را در کشورمان چه چیزی می دانید؟

این سوال جواب های متعددی دارد؛ اینکه مشکلات چه چیزهایی هستند، سوالی است که باید مسیولان پاسخ آن را دهند. از مسیولان درخواست می کنم، راه ها را باز کنند تا مردم بتوانند با آنها ارتباط بیشتری برقرار کنند؛ موانع را بردارند و محدود کنند. شاید نتوانند همه موانع را بردارند، اما قطعا می توانند کاری کنند که صدای مردم به آنها برسد.

گاهی مردم نیازهایی دارند و می خواهند بیان کنند، اما کسی نیست این نیازها را به مسیولان برساند، امیدوارم آنها نیز درصدد اصلاح و جبران برآیند.

هفته معلم را تبریک می گویم، هر چند این روز مبارک، همزمان با شهادت استاد مطهری است و ای کاش همزمان با تولد ایشان این روز را جشن می گرفتیم؛ البته درست است که ایشان به فیض اکمل رسیدند، اما اگر تولد شهید مطهری را برای این روز انتخاب می کردیم، شاید بهتر و مناسب تر بود. روز معلم روز رحلت این بزرگوار است. ایشان در نجف از محضر امام(ره) استفاده کردند و شاگرد صادقی برای ایشان بودند. پس از اینکه به تهران تشریف آوردند، همچنان یار امام راحل بودند. در تهران با غربت آن زمان بالاترین امتیاز و اعتبار را نزد ایشان داشتند تا جایی که امام خمینی(ره) پس از شهادت ایشان فرمود: «مطهری پاره تن من بود» و این یعنی تالی تلو(تابع) امام(ره) بودند؛ ان شاءالله درجاتشان متعالی باشد.

پایان خبر وایتال

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "آرزو دارم همواره «معلم» باشم" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "آرزو دارم همواره «معلم» باشم"، کلیک کنید.