خلاصه کتاب مدیریت راهبردی متوسمانه (جلد 2) ( نویسنده عباس چهاردولی، امیرحسین عزتی )

کتاب «مدیریت راهبردی متوسمانه (جلد 2)» از عباس چهاردولی و امیرحسین عزتی، به طور جامع به مفاهیم، چارچوب ها و مدل های عملیاتی این الگوی بومی و اسلامی مدیریت راهبردی می پردازد. این اثر، رویکردی عمیق برای درک و پیاده سازی بصیرت راهبردی ارائه می دهد و مکملی بر مبانی مطرح شده در جلد اول است.

جلد دوم کتاب «مدیریت راهبردی متوسمانه»، اثری برجسته در ادبیات مدیریت راهبردی بومی و اسلامی، به قلم عباس چهاردولی و امیرحسین عزتی است. این کتاب بر آن است تا با تفصیل مباحث نظری و عملیاتی، شکاف موجود در ارائه الگوهای مدیریتی متناسب با فرهنگ و ارزش های اسلامی را پر کند. این اثر برای مخاطبانی چون دانشجویان، پژوهشگران، و مدیرانی که به دنبال الگوهای کارآمد و ریشه دار در مبانی معرفتی اسلامی هستند، طراحی شده است. این مقاله تلاشی است برای ارائه خلاصه جامع و کاربردی از این کتاب، تا خوانندگان را با مفاهیم کلیدی، چارچوب های نظری، و مدل های عملیاتی مطرح شده در جلد دوم آشنا سازد و به درک عمیق تر این رویکرد بومی یاری رساند.

نگاهی اجمالی به پیش نیازها: ارتباط با مبانی جلد اول

«مدیریت راهبردی متوسمانه» پاسخی به نیاز الگوهای بومی و اسلامی در مدیریت راهبردی است که بر نقد الگوهای رایج غربی استوار است. جلد اول کتاب، پایه های فلسفی، معرفت شناختی و انسان شناختی این الگو را تبیین کرده بود. «توسم» به معنای بصیرت و فهم عمیق برگرفته از مکتب ولایت مداری، فراتر از درک ظاهری، به اشراف بر لایه های پنهان پدیده ها اشاره دارد. این بصیرت راهبردی، هسته اصلی الگو محسوب می شود. جلد دوم، این مبانی نظری را به فاز کاربرد و ارائه روش های عملیاتی سوق می دهد و نشان می دهد چگونه می توان این بصیرت را در عمل پیاده کرد. این پیوند بین نظریه و عمل، وجه تمایز اساسی این رویکرد است.

فصل اول: تعریف، روش شناسی و نحوه دستیابی به مدیریت راهبردی متوسمانه

فصل نخست از جلد دوم کتاب «مدیریت راهبردی متوسمانه»، به تبیین دقیق این الگو از منظر تعریفی، روش شناختی و نحوه دستیابی به آن می پردازد و مفهوم «توسم» را کلید فهم رویکرد راهبردی معرفی می کند.

مفهوم شناسی مدیریت راهبردی متوسمانه:

«توسم» به معنای درک نشانه یا بصیرت عمیق و حکیمانه است که قادر به کشف حقایق پنهان و روابط پیچیده پدیده هاست. این بصیرت، نشأت گرفته از حکمت و بینش الهی، به مدیر امکان می دهد تا با اشراف کامل بر محیط، روندهای آینده را پیش بینی و راهبردهای متناسب طراحی کند. نگرش متبصرانه بر اهمیت درک ابعاد پنهان رویدادها، نه صرفاً ظاهر آن ها، تأکید دارد تا تصمیم گیری های کلان بر پایه ای محکم تر استوار شود.

مبادی و اصول بنیادی:

این الگو بر مبادی فلسفی «فاعلیت قابلیتی» استوار است که به پتانسیل ها و قابلیت های پدیده ها و ارتباطات آن ها می پردازد. تأثیر ریاضیات و فیزیک تکاملی در پنج حوزه مبانی فلسفی، فلسفه مضاف، رویکرد مختار، مکتب منتخب، و روش تجزیه و تحلیل مورد بررسی قرار می گیرد. این چارچوب برای درک شکل گیری و تکامل راهبردها، و بهره برداری از علوم دقیق برای تحلیل پیچیدگی های راهبردی با رویکردی اسلامی، عمل می کند.

روش شناسی مورد استفاده (کلیودینامیک):

«کلیودینامیک» یا مدل سازی جریان های تاریخی، روش شناسی اصلی این جلد است. این ابزار قدرتمند با استفاده از داده های تاریخی و مدل سازی ریاضی، الگوها و روندهای بلندمدت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تحلیل می کند. دستاوردهای آن شامل شناسایی نقاط عطف، تحلیل چرخه های تکرار شونده و پیش بینی روندهای آتی است. این رویکرد به مدیران راهبردی کمک می کند تا تصمیمات خود را با نگاهی عمیق به گذشته و آینده اتخاذ کنند.

جایگاه در تحقق اهداف کلان:

مدیریت راهبردی متوسمانه نقش حیاتی در تحقق اهداف کلان یک نظام ایفا می کند. این الگو به دنبال همسویی راهبردها با آرمان های والای جامعه اسلامی، مانند ترویج دین، تشکیل حکومت اسلامی و نیل به تمدن نوین اسلامی است. با اتخاذ دیدگاه کلان و الهی، به سازمان ها کمک می کند تا مسیر خود را در جهت اهداف غایی و بلندمدت نظام تنظیم کنند و از سردرگمی در مواجهه با چالش ها پرهیز نمایند.

تمایزات کلیدی:

این فصل به تفاوت های میان رویکرد تعاملی و متوسمانه می پردازد. در حالی که رویکردهای تعاملی بر تأثیرگذاری متقابل در محیط تأکید دارند، رویکرد متوسمانه با تکیه بر بصیرت و حکمت الهی، نگاهی فراتر از این تعاملات ارائه می دهد. این تمایز در نوع تحلیل، منابع معرفتی و ابزارهای مورد استفاده در طراحی و اجرای راهبردها مشهود است و به دنبال تغییر بنیادین در پارادایم فکری مدیران است.

فصل دوم: هستی شناسی و فلسفه مدیریت راهبردی متوسمانه

فصل دوم به هستی شناسی و فلسفه بنیادین «مدیریت راهبردی متوسمانه» می پردازد و پایه های نظری این الگو را در مبانی فکری اسلامی محکم می کند.

مبانی هستی شناختی:

کتاب به تبیین «هرم هستی» و «شبکه هستی» از منظر اسلامی و با ارجاع به دیدگاه های حجة الإسلام واسطی می پردازد. این مبانی هستی شناختی، تصویری جامع از سلسله مراتب وجود و روابط درهم تنیده پدیده ها ارائه می دهند. در این دیدگاه، هستی مجموعه ای به هم پیوسته و هدفمند است که در آن هر جزء، جایگاه و نقش خاص خود را ایفا می کند و مدیریت راهبردی را فراتر از اهداف مادی، به ابعاد معنوی و وجودی پیوند می دهد.

معرفت شناسی الگوی متوسمانه:

«مخروط فهم شبکه ای» و «مخروط معرفت شبکه ای» به چگونگی شکل گیری دانش و فهم در الگوی متوسمانه اشاره دارند. مخروط فهم نشان می دهد چگونه اطلاعات اولیه به سمت فهم عمیق تر حرکت می کنند. مراحل شش گانه فهم و ادراک، از فهم اولی تا کاربردی و تحلیلی، فرآیند گام به گام رسیدن به بصیرت راهبردی را تشریح می کند که برای اتخاذ تصمیمات راهبردی ضروری است.

انسان شناسی در الگوی متوسمانه:

کتاب با تکیه بر مبانی اسلامی، انسان را موجودی مختار، دارای کرامت و با ظرفیت های متعالی می بیند. این نگاه به انسان، نه تنها بر مسئولیت ها تأکید دارد، بلکه نقش بصیرت، حکمت و تعالی روحی را در تصمیم گیری های راهبردی پررنگ می کند. فهم این انسان شناسی به مدیران کمک می کند تا راهبردهایی طراحی کنند که به رشد و تعالی انسانیت نیز منجر شوند.

مکاتب طراحی راهبردی:

این فصل به بررسی انتقادی مکاتب موجود طراحی راهبردی می پردازد و جایگاه «مکتب اسلام ناب محمدی (ص)» را در تشکیل راهبردها برجسته می کند. کتاب استدلال می کند که برای راهبردهای متناسب با آرمان های اسلامی، نیاز به رویکردی متفاوت و ریشه دار در مبانی دینی است. این مکتب، ابعاد مادی، معنوی و اخلاقی را در طراحی راهبردها مد نظر قرار می دهد و به ایجاد راهبردهایی پایدار و متعالی کمک می کند.

«مدیریت راهبردی متوسمانه» با پیوند دادن عمیق مبانی فلسفی، هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی با فرآیندهای مدیریت راهبردی، یک الگوی جامع و بومی ارائه می دهد که فراتر از الگوهای رایج، به تعالی و بصیرت می اندیشد.

فصل سوم: روش شناسی در رویکرد متوسمانه (روش استنباطی حکمی چند سطحی)

فصل سوم به روش شناسی در الگوی «مدیریت راهبردی متوسمانه» وارد می شود و «روش استنباطی حکمی چند سطحی» را تشریح می کند که ستون فقرات عملیاتی این الگو به شمار می رود.

تعریف روش شناسی حکمی اجتهادی:

این بخش به تبیین دقیق روش شناسی حکمی اجتهادی می پردازد که ریشه در اصول فقه و حکمت اسلامی دارد. این روش بر مبنای اجتهاد، یعنی استنباط احکام و راهکارها از منابع اصیل، استوار است. پیش فرض های بایسته و نبایسته آن و همچنین انواع اجتهاد (قسم اول، دوم و سوم) تشریح می شوند. این رویکرد به مدیران امکان می دهد تا با تکیه بر منابع معرفتی غنی، راهکارهای نوآورانه و متناسب با شرایط خاص را کشف و اجرا کنند.

فرآیند نظریه پردازی چند سطحی:

الگوی متوسمانه فرآیند نظریه پردازی چند سطحی را برای توسعه دانش مدیریت راهبردی معرفی می کند. این فرآیند شامل اصول اساسی و مراحل مشخصی است که از مبانی فلسفی آغاز شده و به مدل سازی و ابزارهای عملیاتی ختم می شود. نظریه پردازی چند سطحی به حفظ ارتباطات بین سطوح مختلف تحلیل و تضمین یکپارچگی راهبرد کمک می کند و به مدیران اجازه می دهد تا دیدگاه کلان خود را حفظ کنند.

کمی سازی متغیرهای کیفی:

برای حل چالش کمی سازی متغیرهای کیفی و ذهنی در مدیریت راهبردی، کتاب از منطق فازی و اعداد فازی استفاده می کند. این ابزارها امکان تجمیع نظرات خبرگان و تحلیل ابهامات را فراهم می آورند و تصمیم گیری های راهبردی را بر پایه ای علمی و دقیق تر استوار می سازند. با استفاده از منطق فازی، اطلاعات کیفی و مبهم به داده های قابل اندازه گیری تبدیل می شوند.

الگوی دستیابی و فرمولاسیون راهبرد (مدل شهد):

«مدل شهد» (شیوه نامه هدایت دانا)، یکی از نوآوری های کلیدی کتاب است که به تشریح نحوه فرمولاسیون و تکوین راهبرد با رویکرد متوسمانه می پردازد. این مدل یک چارچوب گام به گام برای طراحی راهبردهای اثربخش و همخوان با مبانی معرفتی اسلامی ارائه می دهد. مدل شهد با تأکید بر بصیرت و هدایت دانا، فرآیند پیچیده تدوین راهبرد را به مراحل عملیاتی و قابل اجرا تقسیم می کند.

مدل ارزیابی راهبردی (مدل شکیبا):

«مدل شکیبا» (شیوه نامه ارزیابی راهبردی) به منظور ارزیابی اثربخشی راهبردهای تدوین شده طراحی شده است. این مدل با ارائه معیارهای جامع و بومی، امکان پایش و ارزیابی مستمر راهبردها را فراهم می آورد و به مدیران کمک می کند تا از انطباق راهبردها با اهداف کلان و تغییرات محیطی اطمینان حاصل کنند و بازخورد لازم برای بهبود را دریافت نمایند.

تبیین الگوی عینک بصیرت:

«الگوی عینک بصیرت» به اهمیت دیدگاه و نگاه مدیر در فهم راهبردی اشاره دارد. این الگو بر آن است که مدیران باید با دیده ای فراتر از ظاهر، به عمق مسائل نگاه کنند و روابط پنهان را کشف نمایند. این الگو ابزاری برای افزایش عمق فهم و ادراک مدیران است تا تصمیمات راهبردی دقیق تری اتخاذ کنند و از اشتباهات ناشی از تحلیل های سطحی پرهیز نمایند.

فصل چهارم: فرآیند نحوه اعمال مدیریت راهبردی در سطح ملی مبتنی بر نگاشت نهادی در ج.ا.ا.

فصل چهارم به تبیین چگونگی اعمال مدیریت راهبردی در سطح ملی جمهوری اسلامی ایران می پردازد. این فصل با رویکردی کاربردی، به نگاشت نهادی و نقش بازیگران مختلف در فرآیند راهبردی کشور تمرکز دارد.

تحلیل مفهوم راهبرد در سطح ملی:

این بخش به تحلیل دقیق مفهوم «راهبرد در سطح ملی» می پردازد. کتاب به گونه شناسی و معنای منتخب راهبرد ملی اشاره کرده و تفاوت آن را با راهبردهای سازمانی روشن می سازد. راهبرد ملی ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و امنیتی را در بر می گیرد. هدف، ارائه تعریفی جامع است که تمامی جوانب حیات کشور را پوشش داده و اهداف کلان نظام را محقق سازد.

مقدمات طراحی راهبرد ملی:

طراحی راهبرد ملی مستلزم شناسایی دقیق «ذینفعان» یا «بازیگران استراتژیک» است که در جمهوری اسلامی ایران شامل موارد زیر می شوند:

• رهبری: به عنوان کانون اصلی تعیین جهت گیری های کلان.
• قوای سه گانه: (مجریه، مقننه، قضائیه) با نقش های مشخص در تدوین و اجرا.
• شورای عالی امنیت ملی: نهادی کلیدی در تدوین سیاست های امنیتی و دفاعی.
• مجمع تشخیص مصلحت نظام: برای تعیین مصلحت نظام و حل اختلاف بین قوا.
• جامعه مدنی و مردم: به عنوان بستر اصلی اجرای راهبردها و ذینفعان نهایی آن ها.

همچنین، عناصر راهبردی شامل «چارچوب راهبردی» (اصول بنیادین)، «برنامه راهبردی» (اهداف کلی) و «سیاست راهبردی» (اقدامات جزئی تر) تشریح می شوند که هر یک نقش مشخصی در این فرآیند دارند.

جورچین مدیریت راهبردی در جمهوری اسلامی ایران:

مفهوم «جورچین مدیریت راهبردی» برای تبیین سطوح مختلف طراحی و اجرای راهبرد در جمهوری اسلامی ایران معرفی شده است. این جورچین نشان می دهد که چگونه نهادهای مختلف در سطوح «چارچوب»، «برنامه» و «سیاست» با یکدیگر همکاری می کنند تا راهبردهای ملی به صورت یکپارچه پیش روند. این مدل، تصویری شفاف از روابط و مسئولیت های هر نهاد ارائه داده و به هماهنگی بیشتر بین بخش های مختلف نظام کمک می کند.

لزوم نظارت و اصلاحات مستمر:

«نظارت و اصلاحات مستمر» در راهبرد ملی، امری حیاتی است. راهبرد ملی باید پویا و انطباق پذیر با تغییرات محیطی باشد. پایش دائمی محیط داخلی و خارجی، ارزیابی عملکرد و انجام اصلاحات لازم برای حفظ اثربخشی و کارآمدی راهبردها، از جمله نکات کلیدی این بخش است. این پویایی و انعطاف پذیری، موفقیت راهبردهای ملی را در بلندمدت تضمین می کند.

فصل پنجم: ارائه یک مثال عملی از اعمال مدیریت راهبردی متوسمانه در سطح یک سازمان ملی

فصل پنجم به ارائه یک مثال عملی و مطالعه موردی از اعمال «مدیریت راهبردی متوسمانه» در سطح یک سازمان ملی می پردازد و جنبه های نظری را به عمل پیوند می زند.

روش جامع تحلیل محیطی (مدل هادی):

«مدل هادی» به عنوان رویکرد جامع تحلیل محیطی معرفی می شود. این مدل بر اساس «تعادل مرکز ثقل نیروها» عمل کرده و به سازمان ها کمک می کند تا موقعیت راهبردی خود را در مدل شهد تعیین کنند. مدل هادی، با بررسی نیروهای مختلف داخلی و خارجی، نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات را شناسایی کرده و دیدگاهی جامع برای فهم محیط عملیاتی فراهم می آورد تا زمینه برای تدوین راهبردهای مناسب فراهم شود.

مکانیسم تحلیل وضع موجود و مطلوب:

تحلیل دقیق «وضع موجود» و تدوین «وضع مناسب و مطلوب»، مرحله ای حیاتی است. کتاب در این بخش، مکانیسم این تحلیل را تشریح کرده و ملاک های اصلی چک لیست و فرآیند تدوین وضع مناسب را به صورت مرحله به مرحله ارائه می دهد. هدف، ترسیم تصویری واقع بینانه از وضعیت کنونی و سپس تعیین اهداف و چشم اندازهای واقع بینانه برای آینده بر اساس مبانی متوسمانه است.

تجزیه و تحلیل داده ها:

برای تصمیم گیری های راهبردی مبتنی بر شواهد، نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق داده ها است. این بخش به روش های آماری مورد استفاده در مدل «مدیریت راهبردی متوسمانه»، شامل «تحلیل عاملی» و «تحلیل خوشه ای»، می پردازد. فرآیند «تجمیع نظرات» خبرگان نیز توضیح داده می شود. این روش ها به مدیران کمک می کنند تا با وجود پیچیدگی اطلاعات، الگوها و روندهای پنهان را کشف کرده و به نتایج قابل اتکا برای فرمولاسیون راهبرد دست یابند.

موقعیت یابی راهبردی و انتخاب راهبرد:

با استفاده از «ماتریس هادی» و «مدل شهد»، سازمان قادر خواهد بود تا موقعیت راهبردی خود را تعیین کرده و بهترین راهبرد را انتخاب کند. ماتریس هادی، ابزاری بصری برای نمایش موقعیت سازمان در برابر نیروهای محیطی و داخلی است. بر اساس این موقعیت یابی، مدل شهد مسیرهای ممکن برای تکوین راهبرد را ارائه می دهد تا راهبردی با بیشترین همخوانی با اهداف، منابع و قابلیت های سازمان انتخاب شود.

مطالعه موردی و پیاده سازی مدل شهد:

اوج این فصل، ارائه یک مطالعه موردی عملی است که چگونگی پیاده سازی مدل شهد را در یک سازمان ملی نشان می دهد. این بخش به تفصیل به نحوه اعمال مدل در یک سناریوی واقعی، تحلیل نتایج حاصله و تفسیر آن ها می پردازد. این مطالعه موردی، با شامل کردن تحلیل آماری و تجمیع نظرات، به درک عمیق تر مفاهیم نظری و کاربرد عملی الگوی متوسمانه کمک می کند.

نوآوری ها و مزایای برجسته کتاب «مدیریت راهبردی متوسمانه (جلد 2)»

«مدیریت راهبردی متوسمانه (جلد 2)» مجموعه ای از نوآوری ها و مزایای برجسته را به ادبیات مدیریت راهبردی بومی و اسلامی اضافه می کند:

• الگوی جامع و بومی: ارائه یک الگوی کامل و منسجم برای مدیریت راهبردی، با پیوند زدن نظریات متداول به مبانی معرفت شناسی اسلامی و ولایت مداری، که پاسخی بومی به نیازهای جامعه اسلامی ایران است.
• پیوند مبانی فلسفی و هستی شناختی: ارتباط تنگاتنگ مبانی فلسفی، هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی با فرآیندهای مدیریت راهبردی، که راهبردها را بر پایه های فکری عمیق و اصیل استوار می سازد.
• مدل های عملیاتی و کاربردی: معرفی مدل های عملیاتی چون «شهد» برای فرمولاسیون، «شکیبا» برای ارزیابی و «هادی» برای تحلیل محیطی، که امکان پیاده سازی مباحث نظری در عمل را فراهم می آورند.
• مدیریت راهبردی در سطح ملی: پرداختن به چگونگی اعمال مدیریت راهبردی در سطح ملی و نگاشت نهادی آن در جمهوری اسلامی ایران، که برای مدیران و نهادهای حاکمیتی اهمیت فراوانی دارد.
• ترکیب مباحث نظری با ابزارهای کمی سازی: استفاده از منطق فازی و اعداد فازی برای کمی سازی متغیرهای کیفی، که دقت و اعتبار تصمیم گیری های راهبردی را افزایش می دهد و ترکیبی هوشمندانه از فلسفه و علم ارائه می کند.

این کتاب برای چه کسانی و چگونه مفید است؟ (ارزش پیشنهادی)

«مدیریت راهبردی متوسمانه (جلد 2)» به دلیل رویکرد جامع و عمیق خود، برای طیف وسیعی از مخاطبان سودمند است:

برای دانشجویان و پژوهشگران: این کتاب یک منبع غنی برای نگارش پایان نامه ها، مقالات علمی و انجام پژوهش های عمیق در حوزه های مدیریت اسلامی و راهبردی بومی است. محتوای آن افق های جدیدی را برای نظریه پردازی و تحلیل فراهم می کند و به دانشجویان کمک می کند تا با دیدی منتقدانه به الگوهای رایج نگاه کرده و الگوهای بومی را توسعه دهند.

برای مدیران و رهبران سازمانی: مدیران در سازمان های نظامی، امنیتی، دولتی و خدماتی، می توانند از این کتاب به عنوان یک راهنمای عملی برای طراحی و اجرای راهبردهای اثربخش با رویکردی بومی و متناسب با ارزش های اسلامی بهره ببرند. مدل های کاربردی شهد، شکیبا و هادی، ابزارهایی ملموس برای حل مسائل راهبردی پیچیده و اتخاذ تصمیمات مبتنی بر بصیرت و حکمت ارائه می دهند.

برای اساتید و مدرسان: اساتید دانشگاهی می توانند از این کتاب به عنوان یک منبع درسی جامع برای تدریس مباحث پیشرفته مدیریت راهبردی اسلامی و بومی استفاده کنند. این اثر ابزاری قدرتمند برای آشنا کردن دانشجویان با الگوهای مدیریتی نوین و چگونگی تلفیق دانش بومی با علوم روز است.

برای علاقه مندان به مباحث فلسفی و معرفت شناختی: این کتاب برای کسانی که به مبانی فکری و فلسفی الگوهای نوین مدیریتی و ارتباط آن با حکمت متعالیه و معرفت شناسی اسلامی علاقه مند هستند، بسیار روشنگر خواهد بود. این اثر به فهم عمیق تر ریشه های فکری مدیریت اسلامی کمک می کند.

در مجموع، «مدیریت راهبردی متوسمانه (جلد 2)» نه تنها یک کتاب نظری، بلکه یک راهنمای عملی و فکری برای هر کسی است که به دنبال تعالی و اثربخشی در مدیریت راهبردی با رویکردی اصیل و بومی است.

جمع بندی و کلام پایانی

کتاب «مدیریت راهبردی متوسمانه (جلد 2)» اثری است که در پر کردن خلأ الگوهای بومی و اسلامی در حوزه مدیریت راهبردی نقش محوری ایفا می کند. این اثر با ارائه یک چارچوب جامع و عملیاتی، مسیر را برای مدیران، پژوهشگران و دانشجویان هموار می سازد تا با نگاهی عمیق و بصیرت مدارانه، به تدوین و اجرای راهبردهایی بپردازند که نه تنها از کارآمدی بالایی برخوردارند، بلکه با مبانی معرفتی و ارزشی جامعه اسلامی نیز همخوانی کامل دارند.

تأکید بر روش شناسی هایی چون کلیودینامیک، معرفی مدل های کاربردی مانند شهد و شکیبا، و نگاهی جامع به مدیریت راهبردی در سطح ملی، این کتاب را به منبعی ارزشمند و بی نظیر تبدیل کرده است. این اثر فراتر از تبیین تئوری ها، راهکارهای عملی و قابل اجرا برای مواجهه با پیچیدگی های محیطی و تحقق اهداف کلان را ارائه می دهد. مطالعه کامل این کتاب برای هر کسی که به دنبال درک عمیق تر و بهره برداری کامل از الگوی «مدیریت راهبردی متوسمانه» است، به شدت توصیه می شود. این اثر دعوتی است به تأمل در راهبردهایی که نه تنها به «چه باید کرد»، بلکه به «چگونه باید بود» نیز می اندیشند.