میلیونها دانشآموز ایرانی، به شرط آنکه در مدرسه و برای سال تحصیلی ۱۴۰۳ – ۱۴۰۲ ثبتنام کرده باشند، تا ششم شهریور فرصت دارند کتاب درسی خود را به صورت اینترنتی بخرند، اما در کنار این میلیونها کودک، هزاران بچه امسال جای اسمشان در فهرست ثبتنامیهای کتاب درسی خالی میماند.
برای این بچهها، «اول وایتال» و «سال تحصیلی جدید»، دیگر واژههای هیجانآوری نیست، چون این بچهها در همان ساعاتی که دوستان و همسالانشان پشت نیمکت کلاس درس نشستهاند، نانآور بودن را، آن هم از پرآسیبترین نوعش تجربه میکنند. از وایتال امسال، کارگاههای بستهبندی و خیاطی و چوببری و مکانیکی و کفاشی و رنگرزی، رستورانها و کورههای آجرپزی و باغات و مزارع کشاورزی، میشود «خانه دوم» هزاران کودکی که ناچارند در تامین معاش خانواده سهیم باشند.
این کودکان البته خوشبختترینها هستند که حداقل در یک فضای سربسته و دربسته و با یک کارفرمای مشخص کار میکنند. در کنار اینها، هزاران کودک باید از کف خیابانها و با دستفروشی و باربری و واکس زدن کفش رهگذران و حتی گدایی، نان به خانه ببرند و همه این چند هزار کودک، همان بچههایی هستند که امسال، جای اسمشان در فهرست ثبتنامیهای کتاب درسی سال تحصیلی ۱۴۰۳ – ۱۴۰۲ خالی میماند.
قانون آموزش و پرورش عمومی و اجباری (مصوب سال ۱۳۲۲)، قانون تامین وسایل و امکانات تحصیل اطفال و جوانان (مصوب سال ۱۳۵۳) اصل ۳۰ قانون اساسی، برخی مواد کنوانسیون حقوق کودک، برخی مواد قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب سالهای ۱۳۸۱، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۹) از جمله قوانینی است که دولتها، والدین، سرپرستان قانونی یا افراد مسوول در نگهداری کودک را وادار میکند زمینه و امکانات تحصیل رایگان را برای کودک فراهم کرده و از تحصیل کودک جلوگیری نکند.
کارگروه حقوق بشر اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران، درباره جدیدترین تکالیف قانونی مرتبط با فراهم شدن زمینه تحصیل کودکان و نوجوانان مینویسد: «مطابق ماده ۳ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان (مصوب اردیبهشت ۱۳۹۹) بازماندن از تحصیل و ترک تحصیل، از جمله وضعیتهای مخاطرهآمیز محسوب شده و سازمان بهزیستی مکلف به شناسایی این وضعیت در میان کودکان و نوجوانان سراسر کشور است.
مطابق ماده ۷ این قانون هر یک از والدین، سرپرستان قانونی و تمام اشخاصی که مسوولیت نگهداری، مراقبت و تربیت طفل را برعهده دارند، چنانچه برخلاف مقررات قانون تامین وسایل و امکانات تحصیل اطفال و جوانان ایرانی (مصوب ۳۰ تیر ۱۳۵۳) از ثبتنام و فراهم کردن موجبات تحصیل طفل و نوجوان امتناع کنند یا به هر نحوی از تحصیل او جلوگیری کنند، به انجام تکلیف یاد شده و جزای نقدی درجه هفت قانون مجازات اسلامی محکوم میشوند.
بر اساس همین ماده قانون، وزارت آموزش و پرورش موظف است موارد عدم ثبتنام و موارد مشکوک به ترک تحصیل اطفال و نوجوانان تا پایان دوره متوسطه را به سازمان بهزیستی کشور یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضاییه جهت انجام اقدامات لازم اعلام نماید. مطابق ماده ۲۷ این قانون، هر یک از مسوولان یا کارکنان نهادهای حکومتی یا دستگاههای اجرایی که از انجام وظایف مقرر در این قانون امتناع کند، به انفصال از خدمات دولتی و عمومی درجه پنج قانون مجازات اسلامی محکوم میشود؛ تکالیف وزارتخانهها و سازمانهای مورد اشاره در این قانون دارای ضمانت اجرا بوده و استنکاف از انجام آن، مستوجب مجازات و محکومیت کیفری خواهد بود.»
با وجود این قوانین، اما هم در این دهه و هم در دهههای قبل، کودکانی بودهاند که از تحصیل محروم ماندهاند و البته دلایل ترک تحصیل کودکان هم در این دههها تغییر زیادی نداشته و شامل مشکلات اقتصادی خانواده، فراهم نبودن امکانات تحصیل در محل زندگی کودک و مشکلات فرهنگی خانواده است. سال ۱۳۹۷ رییس سازمان نهضت سوادآموزی گفت که ۶۰ درصد از ترک تحصیلیهای دوره ابتدایی به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی و ۳۰ درصد به دلیل آسیبهای اجتماعی، مهاجرت و طلاق والدین از درس خواندن باز میمانند.
زمستان ۱۳۹۹ و زمانی که به دلیل شیوع کرونا، مدارس تعطیل بود و کلاسهای درس به صورت غیرحضوری و از طریق شبکه مجازی شاد یا مدرسه تلویزیونی برگزار میشد، معاون آموزش و پرورش استان اصفهان اعلام کرد که تعدادی از دانشآموزان مقطع متوسطه ناچارند برای کمک به معاش خانواده، همزمان با تحصیل، کار کنند و از این پدیده به عنوان «ترک تحصیل پنهان» نام برد.
در همین زمان (زمستان ۱۳۹۹) خبرگزاری ایلنا گزارشی از دانشآموزان ساکن در مناطق حاشیهنشین پایتخت منتشر کرد؛ دانشآموزانی که برای کمک به خانواده، کار میکردند. رضا، یکی از این دانشآموزان بود که در کلاس هفتم درس میخواند و میگفت: «پدرم کارگر بود، اما اکنون بیمار است و نمیتواند کار کند. ما دو برادریم و من صبحها تا ظهر در کارگاه مبلسازی کار میکنم. ظهر به خانه میآیم تا درسهایم را از مدرسه تلویزیونی دنبال کنم. بعد که درس تمام شد، دوباره به کارگاه برمیگردم. کارگاه به من ماهانه ۴۰۰ هزار تومان مزد میدهد.»
امین، برادر رضا بود و در کلاس چهارم درس میخواند و مثل رضا، درسهایش را از طریق مدرسه تلویزیونی دنبال میکرد و در ساعتهای خارج از زمان مدرسه، به همراه مادرش راهپلههای آپارتمانهایی در این منطقه حاشیه پایتخت را تمیز میکرد. دوره کرونا تمام شد و دولت جدید مستقر شد، اما فقر تمام نشد، بلکه با رشد تورم و گرانی هزینههای زندگی، توان اقتصادی خانوادهها آب رفت و به تعداد خانوادههای مستاصلی که به کار کردن فرزند محصلشان نیاز داشتند، اضافه شد.
اسفند ۱۴۰۰، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت: «آمار بازماندگان از تحصیل، تفاوت تعداد کودکان و ثبتنامیها در مدرسه است. آمار تحصیل کودکان پایه اول ابتدایی، به دلیل اهمیت ویژه در آمار وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه، به عنوان مهمترین شاخصهای عملکردی به صورت جداگانه بررسی میشود، چون کودکی که در این مقطع سنی دسترسی به آموزش نداشته باشد ممکن است تا آخر عمر به آموزش دسترسی پیدا نکند.
آمار ما نشان میدهد که هر قدر سن بازماندگان از تحصیل، افزایش مییابد، امکان جذب در تحصیل کمتر میشود چنانکه امسال میزان جذب بازمانده از تحصیل در گروه سنی شش سال تمام ۷۳ درصد، هفت سالهها ۳۰ درصد، هشت سالهها ۲۰.۴۵ درصد، ۹ سالهها ۱۵.۴۶ درصد، ۱۰ سالهها ۱۴.۶۴ درصد و یازده سالهها ۱۱.۳۲ درصد بوده و تعداد بازماندگان از تحصیل دوره ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ حدود ۱۸۶ هزار نفر است.»
این مسوول آموزش و پرورش، به اعداد دیگری از مابهالتفاوت تعداد کودکان با آمار ثبتنامیها اشاره کرد اگرچه که قید «بازمانده از تحصیل» به کار نبرد، اما طبق همین اعداد، در سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ پیشبینی آمار ثبتنام در دوره متوسطه دوم (گروه سنی ۱۵، ۱۶ و ۱۷ ساله) سه میلیون و ۲۶ هزار نفر، اما تعداد ثبتنامها، دو میلیون و ۹۰۸ نفر و اختلاف این دو عدد، یک میلیون و ۲۵ هزار و ۹۲ نفر بود و معلوم نشد آیا این اختلاف یک میلیون و چند هزار نفری، تعداد بازماندگان از تحصیل دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ بوده یا خیر، اما گفت: «در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ پوشش تحصیلی واقعی در پایه اول ابتدایی ۹۵.۰۳ درصد و در دوره ابتدایی ۹۷.۷۵ درصد است و سیستان و بلوچستان با ۸۳.۸۷ درصد، کمترین پوشش و قزوین با ۹۸.۲۲ درصد، بیشترین پوشش تحصیلی را داشتهاند.»
به گفته معاون وزارت آموزش و پرورش، نتایج بررسیهای میدانی نشان میداد که فقر اقتصادی خانواده، معلولیت و بیماری صعبالعلاج، مهاجرت از روستا به شهر، بیشناسنامگی، فقر فرهنگی خانواده، ناکافی بودن بودجه و منابع مالی مورد نیاز، کار کودک، بدسرپرستی و بیسرپرستی کودک، تحصیل کودکان در مدارس دینی خاص و ازدواج زودرس دختران، مجموع دلایل بازماندگی از تحصیل دانشآموزان است.
نیمه تابستان ۱۴۰۱ معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش، آمار کودکان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ را حدود ۶۰۰ هزار نفر اعلام کرد و گفت که «نداشتن اینترنت، دسترسی نداشتن به آموزش از راه دور و مجبور شدن دانشآموزان به کار و درآمدزایی برای خانواده، مهمترین دلیل بازماندگی از تحصیل این جمعیت حدود ۶۰۰ هزار نفری بوده است.»
به دنبال اعلام این عدد، رییس سازمان نهضت سوادآموزی، خطاب به دولت و مسوولان نهادهای موظف به رفع فقر و موانع تحصیل کودکان گفت: «امروز آسیبی که از گروه بازماندگان از تحصیل متحمل میشویم ۹ برابر جمعیت جامانده از تحصیل است. گروه بازمانده از تحصیل جمعیت کمی دارد، اما آسیبهای خیلی جدی برای جامعه به وجود آوردهاند.»
آبان ۱۴۰۱، شهلا کاظمیپور که یک جمعیتشناس است در گفتگو با خبرگزاری وایتال، با هشدار درباره ترک تحصیل ۳۰ درصد دانشآموزان ۱۵ تا ۱۸ ساله گفت: «۷۰ درصد دختران و پسران ۱۵ تا ۱۸ ساله محصلند و ۳۰ درصدشان، رها هستند. در سال ۱۴۰۰ حدود ۹۴ درصد پسران و ۹۵ درصد دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله و حدود ۷۰ درصد نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله محصل بودهاند.
در این سال یک درصد پسران ۱۰ تا ۱۴ ساله (حدود ۳۲ هزار نفر) و ۱۶ درصد پسران ۱۵ تا ۱۸ ساله (حدود ۳۱۵ هزار نفر) و همچنین نیم درصد دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله (حدود ۱۶ هزار نفر) و ۳ درصد دختران ۱۵ تا ۱۸ ساله (حدود ۶۳ هزار نفر) کار میکردهاند و در این سال، حدود ۱۵۵ هزار دختر و پسر ۱۰ تا ۱۸ ساله در جستوجوی کار بودهاند و محصل هم نبودهاند.»
گزارش مرکز آمار درباره کودکان محروم شده از تحصیل در فاصله وایتال ۱۴۰۱ تا پایان تابستان ۱۴۰۲ نشان داد که در این سال تحصیلی حدود ۹۳۰ هزار کودک، ترک تحصیل کرده یا از تحصیل بازماندهاند در حالی که حدود ۵۵۷ هزار نفر از این کودکان، در گروه سنی ۱۵ تا ۱۷ ساله و از مقطع متوسطه دوم و بیش از نیمی از همین جمعیت ۵۵۷ هزار نفری و حدود ۲۹۶ هزار نفرشان، پسرها بودهاند. در گزارش مرکز آمار همچنین اعلام شده بود که در این سال تحصیلی حدود ۱۹۸ هزار کودک ۱۲ تا ۱۴ ساله (دوره متوسطه اول) و ۱۷۵ هزار کودک ۶ تا ۱۱ ساله (مقطع ابتدایی) از تحصیل محروم ماندهاند که در همین گروهها هم تعداد پسرها بیشتر از دخترها بوده است.
بخش دیگری از گزارش مرکز آمار به افزایش نرخ ترک تحصیل در سه مقطع ابتدایی، متوسطه دوره اول و متوسطه دوره دوم در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱ اختصاص داشت که طبق این گزارش، نرخ ترک تحصیل در مقطع ابتدایی از ۰.۹۵ درصد (سال تحصیلی ۱۴۰۱ -۱۴۰۰) به ۱.۲ درصد (سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱) و در مقطع متوسطه اول از ۴.۳۶ درصد (سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰) به ۵.۴۷ درصد (سال تحصیلی ۱۴۰۲ -۱۴۰۱) و در مقطع متوسطه دوم از ۲.۳۴ درصد (سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰) به ۴.۰۴ درصد (سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱) افزایش یافته بود در حالی که در این بخش هم تعداد پسرانی که در مقطع متوسطه اول و متوسطه دوم ترک تحصیل کرده بودند، بسیار بیشتر از دختران بود.
اواخر اردیبهشت امسال وزارت کشور اعلام کرد که با استخراج کدملی دانشآموزان، ۸۷۴ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل شناسایی شدهاند. چند روز پیش از انتشار این گزارش وزارت کشور، شهلا کاظمیپور به خبرگزاری وایتال گفته بود: «پوشش تحصیلی دختران در مقطع ابتدایی ۹۵ درصد، در مقطع راهنمایی حدود ۸۲ درصد و در مقطع دبیرستان، حدود ۷۰ درصد است. ۳۰ درصد دختران دبیرستانی به مدرسه نمیروند و سالانه ۲۰۰ هزار نفر از دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج میکنند. پوشش تحصیلی در دختران زیر ۱۵ سال، بالا و حتی در مقایسه با پوشش تحصیلی پسران بالاتر است، چراکه پسران از بعد از دوران ابتدایی یا راهنمایی، ترک تحصیل کرده یا به سرکار میروند. کاهش پوشش تحصیلی در دختران به دلیل ازدواج، مسائل فرهنگی یا در دسترس نبودن مدارس است.»
اعداد بازماندگی یا ترک تحصیل کودکان با وضعیت محرومیت استانها بیارتباط نیست. آبان پارسال نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها به خبرگزاری ایلنا گفت: «سالانه ۳۰ درصد دانشآموزان این استان به دلیل مشکلاتی از جمله کمبود و هزینههای میلیونی سرویس مدارس مجبور به ترک تحصیلند، چون دولت ماهانه فقط ۲ میلیون تومان اعتبار برای سرویس دانشآموزان در نظر گرفته در حالی که حداقل کرایه ماهانه یک سرویس حدود ۱۲ میلیون تومان است و بنابراین، مابقی هزینه سرویس مدرسه (۱۰ میلیون تومان) را باید اولیای فقیری که به نان شب خود محتاجند، بپردازند.
به همین دلیل، این ۳۰ درصد تارک تحصیل به ۱۵۰ هزار بازمانده از تحصیل استان اضافه میشوند. طبق بررسیهایی که در منطقهای از سیستان و بلوچستان داشتیم، از ۴۵۰۰ دانشآموزی که ۱۲ سال قبل در کلاس اول ابتدایی درس میخواندند، فقط ۵۰۰ نفرشان توانستند دیپلم بگیرند یا وارد دانشگاه شوند و فقط در یک منطقه از استان ۴۰۰۰ دانشآموز ترک تحصیل کردهاند که بیشتر آنها از مقطع ابتدایی به متوسطه اول بودهاند به این معنا که دانشآموزان فقط توانستهاند در مقطع ابتدایی آن هم به این دلیل که مدرسه داشتهاند، درس بخوانند، اما به محض اینکه به پایه هفتم رسیدهاند و مجبور شدهاند برای ادامه تحصیل به روستاهای مرکزی بروند و با مشکلاتی مثل نبود سرویس مواجه شدهاند، ترک تحصیل کردهاند.»
خرداد امسال هم ایلنا در گزارشی از استان آذربایجان غربی نوشت: «تابستان پارسال با حضور وزیر آموزش و پرورش کلنگ احداث آموزشگاه ۲۴ کلاسه بادکی ارومیه به زمین زده شد، ولی با گذشت نزدیک به یک سال از این اتفاق هیچ ساخت و سازی صورت نگرفت و بیش از ۳هزار دانشآموز این مدرسه در بلاتکلیفی به سر میبرند. قرار بود این مدرسه با مشارکت یکی از خیرین مدرسهساز ساخته و تجهیز شود، ولی مشخص شد خیر مورد نظر از مشارکت در ساخت و تجهیز این مدرسه منصرف شده است.
این منطقه ۱۵ هزار نفر جمعیت دارد، اما سرانه فضای آموزشی در این منطقه کمتر از ۲ مترمربع به ازای هر دانشآموز است. یکی از اهالی این منطقه گفته که فرزندان ما بعد از اتمام دوره ابتدایی به دلیل نبود مدارس در مقطع راهنمایی و دبیرستان برای ادامه تحصیل باید به ارومیه بروند و خانوادههای این منطقه اغلب بیبضاعت هستند و از ادامه تحصیل فرزندانشان جلوگیری میکنند.
رییس شورای منطقه بادکی ارومیه گفته سال گذشته ۱۵ درصد از دانشآموزان این منطقه به دلیل نبود مدرسه ترک تحصیل کردهاند، چون اکثر والدین این منطقه از قشر ضعیف و کارگرند و به دلیل داشتن فرزندان زیاد و مشکلات مالی نمیتوانند هزینه تحصیل فرزندان خود در خارج از منطقه را تامین کنند و به همین دلیل از ادامه تحصیل فرزندان خود جلوگیری میکنند.»
دو روز قبل، رییس مرکز پژوهشهای مجلس در جلسه علنی و در جمع نمایندگانی که از کسری ۷۲ هزار میلیارد تومانی وزارت آموزش و پرورش و اجرا نشدن رتبهبندی برای تعداد زیادی از معلمان و رایگان نبودن تحصیل و مراکز آموزشی فرسوده و کمبود معلم انتقاد داشتند، خبر داد که فرهنگیان بیش از ۷۰ هزار میلیارد تومان از وزارت آموزش و پرورش طلب دارند و در سال تحصیلی جدید، مدارس با کمبود ۱۷۶ هزار معلم مواجهند و یکی از دلایل کمبود معلم این است که میزان استقبال مردان از شغل معلمی در کلانشهرهایی از جمله تهران، به دلیل بالا بودن هزینهها و از جمله هزینه مسکن، به شدت کاهش داشته چنانکه در آزمون استخدامی سال ۱۴۰۲ در کلانشهر تهران ظرفیت پذیرش مردان به دلیل عدم استقبال، حتی در مرحله تکمیل ظرفیت هم پر نشده و در کل کشور هم از بیش از ۵۷ هزار ظرفیت، بیش از ۱۰ هزار ظرفیت به دلیل عدم استقبال خالی مانده است.
رییس مرکز پژوهشهای مجلس با ابراز نگرانی از تاثیر منفی و مستقیم کمبود فضای آموزشی بر کیفیت و عدالت آموزشی گفت: «سرانه استاندارد فضای آموزشی ۸.۵ مترمربع است، ولی ۱۱ استان (معادل ۳۳درصد مناطق آموزشی) کمتر از میانگین سرانه فضای آموزشی دارند. حدود ۱۰۴ هزار کلاس درس (معادل ۱۹.۲ درصد از کل کلاسها) نیازمند تخریب و بازسازی یا مقاومسازی است که استان کردستان با ۳۸.۷ درصد، آذربایجان شرقی با ۳۸.۶ درصد و تهران با ۲۸.۱ درصد، بیشترین کلاسهای ناامن را دارند.
طبق پیمایش سال ۱۴۰۲ کشور، ۷۹ هزار کلاس نیازمند استانداردسازی سیستمهای گرمایشی و سرمایشی هستند. برای سال ۱۴۰۳ اعتبار مورد نیاز برای تامین متوسط سرانه فضاهای آموزشی، حدود ۱۶۰ هزارمیلیارد تومان، اعتبار مورد نیاز برای تخریب و بازسازی یا مقاومسازی کلاسها حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان و اعتبار مورد نیاز برای تامین و تعمیر سیستمهای گرمایشی و سرمایشی حدود ۷.۷ هزار میلیارد برآورد شده، اما این ارقام در بودجه وزارت آموزش و پرورش لحاظ نشده است.» در همین جلسه بود که نماینده مردم چابهار اعلام کرد: «از هر صد دانشآموز در سیستان و بلوچستان، ۶۰ نفرشان به پایه دوازدهم نمیرسند.»
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "هشدار مجلس بابت کمبود معلم و ترک تحصیل دانش آموزان مناطق محروم" هستید؟ با کلیک بر روی حوادث، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "هشدار مجلس بابت کمبود معلم و ترک تحصیل دانش آموزان مناطق محروم"، کلیک کنید.