کوله گردی در مالزی یک تجربه سفر بی نظیر و مقرون به صرفه است که شما را به قلب یک کشور با فرهنگ مالزی غنی و جاذبه های گردشگری متنوع می برد. این سبک سفر، آزادی و انعطاف پذیری بالایی را برای کشف مالزی از شهرهای مدرن گرفته تا جنگل های بارانی و سواحل آرام، با تمرکز بر بودجه سفر و اقامت در هاستل های اقتصادی، فراهم می آورد.

مالزی، این نگین درخشان جنوب شرقی آسیا، کشوری است که با جزایر گرمسیری فیروزه ای، جنگل های بارانی مه آلود، شهرهای هنری چندفرهنگی و آسمان خراش های سر به فلک کشیده کوالالامپور، هر ساله میزبان میلیون ها گردشگر از سراسر جهان است. این کشور نوپا که در سال 2017 شصت ساله شد، دارای سیستم حمل و نقل عمومی پیشرفته ای شامل قطارهای پرسرعت، اتوبوس های راحت و مدرن و خطوط هوایی ارزان قیمت است که کوله گردی در مالزی را آسان تر از همیشه کرده است. برای داشتن بهترین تجربه سفر و دیدن جاهای دیدنی مالزی، نکات و توصیه هایی وجود دارد که به شما کمک می کند سفری خاطره انگیز و پربار داشته باشید.
9 توصیه برای کوله گردی در مالزی
برای یک سفر تمام عیار کوله گردی در مالزی، رعایت چند نکته اساسی می تواند تجربه شما را دگرگون کند و به شما امکان دهد تا عمق واقعی این کشور زیبا را کشف کنید. از برنامه ریزی منعطف گرفته تا تعامل با فرهنگ محلی، این توصیه ها راهنمای شما در مسیر ماجراجویی خواهند بود.
عجله نکنید
بسیاری از مسافران در سفر به مالزی، با عجله و بدون برنامه ریزی دقیق، خود را از دیدن بسیاری از جاذبه های گردشگری مالزی محروم می کنند. آن ها معمولاً سفر خود را از پنانگ آغاز کرده، به ارتفاعات کامرون و کوالالامپور می روند و سپس به مقصد سنگاپور از مالزی خارج می شوند، بدون اینکه فرصت کافی برای کشف واقعی ترین جنبه های این سرزمین را داشته باشند. برای یک سفر ارزان و عمیق، از مسیرهای روتین خارج شوید.
پیشنهاد می شود کوله گردی در مالزی را از ساحل شرقی شروع کنید و جزیره به جزیره پیش بروید. جزیره کوتا بهارو (Kota Bharu) نقطه شروعی مناسب است؛ در اینجا می توانید ترکیبی از فرهنگ بودیستی-تایلندی و اسلامی-مالزیایی را تجربه کنید. همچنین می توانید سفرتان را از تامان نگارا (Taman Negara) آغاز کنید که دارای قدیمی ترین جنگل بارانی جهان است. در طول کوله گردی هایتان به شهرهای کوچک و باستانی اطراف این مناطق نیز سری بزنید. پس از آن، با پروازهای ارزان قیمت می توانید از فراز دریای جنوبی چین به ساراواک و صباح در بورنئو برسید. در آنجا به سراغ اورانگوتان ها و قبایل بدوی بروید تا جنبه ای دیگر از مالزی را ببینید، درست مانند اینکه از کشوری جدید دیدن می کنید.
هیچهایک کنید
در دهه 1970، هیپی ها مالزی را به عنوان یکی از راحت ترین کشورها برای هیچهایک در جنوب شرقی آسیا می شناختند. گرچه امروزه این نوع حمل و نقل عمومی کمتر رایج است، اما هنوز هم می تواند پر از شگفتی و هیجان باشد. مردم مالزی به مهمان نواز بودن معروف اند و هیچهایک کردن می تواند بهترین روش برای رسیدن به نقاط کمتر شناخته شده و جاذبه های گردشگری مالزی باشد، مکان هایی که دسترسی به آن ها با سیستم حمل و نقل عمومی ممکن است سخت یا غیرممکن باشد.
از آنجایی که زبان انگلیسی در مالزی به طور گسترده استفاده می شود، می توانید در طول مسیر با مردم محلی هم صحبت کنید و شاید یک دعوت به خانه از سمت یک مالایی هم نصیبتان شد. این تجربه نه تنها به شما در سفر ارزان کمک می کند، بلکه فرصتی بی نظیر برای آشنایی با فرهنگ مالزی و مردم خونگرم آن فراهم می آورد و خاطراتی ماندگار برای شما رقم می زند.
با هر کسی مالایی صحبت نکنید
شاید زبان مالایی یکی از راحت ترین زبان ها برای یادگیری باشد، اما نباید فراموش کنید که مالزی کشوری چند قومیتی است. دولت عمدتاً مسلمان که به زبان مالایی تکلم می کند، گاهی به تبعیض علیه قومیت های دیگر متهم می شود. در نتیجه، تنش های قومیتی مسئله ای رایج در مالزی است و صحبت کردن با یک غیرمسلمان به زبان مالایی می تواند جرقه واکنش های ناخوشایندی را بزند. علاوه بر این، برای اکثر چینی تبارها یا هندوها، زبان مالایی زبان دوم یا حتی سوم محسوب می شود.
بنابراین در سفر به مالزی، به همان انگلیسی بچسبید؛ به عنوان یک خارجی، همه همین انتظار را از شما دارند و این زبان به عنوان یک پل ارتباطی قوی عمل می کند. زبان مالایی را تنها در مناطق خاصی مانند ساحل شرقی پنینسولا یا بورنئو امتحان کنید، جایی که ممکن است واقعاً به دردتان بخورد و در میان کوله گردی هایتان یکی دوتا رفیق محلی برایتان جور کند. این رویکرد به شما کمک می کند تا با احترام بیشتری با تفاوت های فرهنگی برخورد کنید و از تجربه های ناخواسته جلوگیری نمایید.
مالزی عمدتا مسلمان است اما ترکیب قومی متنوعی دارد
هنگام کوله گردی در مالزی، خودتان هم متوجه می شوید که مسلمانان از نظر جمعیت در اکثریت قرار دارند، اما فرهنگ این کشور ترکیبی بی نظیر از فرهنگ های متنوع با خاستگاه های مختلف است. این تنوع قومیتی شامل مالایی ها، چینی ها، هندی ها و اقوام بومی متعدد می شود که هر کدام آداب و رسوم، زبان و غذاهای محلی خاص خود را دارند. بازدید از هر ناحیه فرهنگی می تواند تجربه ای منحصربه فرد باشد.
از معابد باشکوه هندو و بودایی گرفته تا مساجد زیبا و کلیساهای تاریخی، مالزی موزاییکی از اعتقادات و سنت ها را به نمایش می گذارد. این ترکیب غنی، فرصت های فراوانی برای درک عمیق تر فرهنگ مالزی و تعامل با مردم بفاوت فراهم می کند. با گشت و گذار در محله های مختلف مانند محله چینی ها و هند کوچک در کوالالامپور یا جورج تاون پنانگ، می توانید این تنوع را از نزدیک لمس کرده و از بازارها، غذاهای خیابانی و جشنواره های رنگارنگ لذت ببرید.
یک ماشین اجاره کنید و تمام جاهای ممکن را کاوش کنید
گرچه سیستم اتوبوس رانی و قطار در مالزی سریع و راحت است، اما مانند هر جای دیگری در جهان، به نقاط کمتر شناخته شده که معمولاً از نظر فرهنگ و طبیعت بسیار غنی هستند، دسترسی ندارند. برای یک تجربه سفر عمیق و ماجراجویانه در کوله گردی در مالزی، اجاره یک ماشین می تواند انتخابی ایده آل باشد. جاده های خوش ساخت مالزی برای رانندگی بسیار مناسب هستند و ترافیک کم در جاده های فرعی، رانندگی را لذت بخش تر می کند.
برای اجاره کردن ماشین در مالزی، حتی به گواهینامه بین المللی هم نیازی ندارید و گواهینامه ملی شما کافی است. از طرفی، اگر همراه دوستانتان به مالزی سفر می کنید، اجاره کردن یک ماشین و تقسیم هزینه های آن ممکن است از اتوبوس هم برایتان ارزان تر تمام شود و انتخاب های بی پایانی برای ماجراجویی در جاذبه های گردشگری مالزی و کشف مناطق بکر در اختیارتان قرار می دهد. این آزادی عمل به شما اجازه می دهد تا هر زمان که خواستید توقف کنید و از مناظر طبیعی و فرهنگی لذت ببرید.
تجربه جاذبه های گردشگری مالزی
مالزی سرزمینی است که با تنوع بی نظیر خود، از شهرهای مدرن گرفته تا جزایر آرام و جنگل های سرسبز، هر سلیقه ای را راضی می کند. برای یک کوله گردی فراموش نشدنی، کشف جاذبه های پنهان و آشکار این کشور ضروری است.
پنانگ یک جزیره است آن را با جورج تاون اشتباه نگیرید
کافه های پرتعداد و هنرهای خیابانی جورج تاون، جزو مهم ترین جاهای دیدنی مالزی هستند و هر ساله گردشگران زیادی را به خود جذب می کنند، اما معروف ترین شهر پنانگ، گوشه ای کوچک از یک جزیره ی بزرگ است. پنانگ مکانی با فرهنگ و طبیعت آنچنان گسترده است که روزها طول می کشد تا تنها قسمتی از شگفتی هایش را کشف کنید. این جزیره فراتر از شهر تاریخی جورج تاون، گنجینه ای از زیبایی های طبیعی و فرهنگی است.
معبد کک لوک سی (Kek Lok Si)، شهر باستانی بالیک پولاو (Balik Pulau) و سواحل آرامش بخش آن، و پارک ملی تلوک باهنگ (Teluk Bahang)، تنها قسمت کوچکی از جذابیت های این جزیره اند. اگر آن قدر جسور نیستید که موتوری کرایه کنید و به دل شهر بزنید، می توانید سراغ خطوط متعدد و گسترده اتوبوسرانی بروید. خلاصه اینکه هیچ بهانه ای برای بیرون نرفتن از جورج تاون و کاوش کل جزیره پنانگ قانع کننده نیست. این جزیره بهترین مکان برای تجربه سفر به عمق فرهنگ مالزی و لذت بردن از طبیعت بکر است.
شاید باور نکنید اما کوالالامپور فقط یک جنگل بتنی نیست
از دید اکثر افراد، کوالالامپور جای مناسبی برای چند روز استراحت، استفاده از امکانات شهری و خرید است، اما عده کمی می دانند که پایتخت مالزی مکان مناسبی برای تجربه کردن جنگل های بارانی از نزدیک نیز هست. این شهر فراتر از برج های دوقلو پتروناس و مراکز خرید لوکس، فضاهای سبزی را در دل خود جای داده که برای علاقه مندان به طبیعت و حیات وحش، مقاصد جذابی به شمار می آیند.
در سفر به مالزی و کوالالامپور، در مرکز شهر به سراغ پارک اکو (KL Forest Eco Park) و تپه های پر از میمون آن بروید. همچنین باغ های گیاه شناسی اطراف دریاچه (Lake Gardens) و باغ پرندگان (KL Bird Park) می تواند بهترین مقصد برای علاقه مندان به آب و هوای استوایی باشند. کپونگ (Kepong) در حاشیه شمالی کوالالامپور دارای موسسه تحقیقاتی جنگلی بزرگی به مساحت 600 هکتار است که در سال 1929 تأسیس شده و برای عموم افراد در دسترس است. در آخر، باغ های اطراف دریاچه تیتیوانگسا (Titiwangsa Lake Gardens) مکانی بی نقص برای پیاده روی در جنگلی ساکت به همراه منظره شهر کوالالامپور است. این فضاهای سبز، فرصت های عالی برای فرار از شلوغی شهر و تجربه سفر به دل طبیعت را فراهم می کنند.
سراغ آثار باستانی و بقایای دوران استعمار بروید
در سفر به مالزی، تاریخ غنی دوران استعمار، همیشه شما را با تجربه ای غیرمنتظره روبه رو می کند. این کشور، گنجینه ای از معماری های کهن، قلعه های مرموز و مکان های باستانی را در خود جای داده که هر کدام داستانی از گذشته پر فراز و نشیب مالزی را روایت می کنند. کشف این آثار باستانی، به کوله گردی شما عمق بیشتری می بخشد و شما را با ریشه های فرهنگی این سرزمین آشنا می سازد.
به عنوان مثال، کوالا کانگسار (Kuala Kangsar) در پراک را در نظر بگیرید؛ آیا می دانستید آنتونی برگس، خالق رمان پرتقال کوکی، اواسط دهه 1950 در همین جا زندگی می کرده و انگلیسی یاد گرفته؟ به سراغ پیدا کردن پاتوق های مورد علاقه اش بروید. در دره لنگ کنگ (Lenggong Valley)، اسرار باستانی بیشتری منتظرتان هستند تا کشف شوند: این دره جزو میراث جهانی یونسکو و خانه «مرد پراکی» (قدیمی ترین اسکلت کامل یافت شده انسان در جنوب شرقی آسیا) و همچنین محل برخورد شهاب سنگی در سه میلیون سال پیش است. اگر این ها هم کافی نیستند، به لیست مقاصد کوله گردی در مالزی، قلعه انگلیسی کلی (Kellie’s Castle) را هم در نزدیکی باتوگاجا اضافه کنید. گفته می شود که این قلعه دارای سیاهچال های مخفی فراوان و خانه ارواح سرگردان باستانی است.
۱۳ روز کوله گردی حیرت انگیز در مالزی از مسافرخانه و خانه محلی ها تا هاستل و هتل چهار ستاره
سفری ۱۳ روزه به مالزی با کوله پشتی، ترکیبی از ماجراجویی، کشف فرهنگی و اقامت در انواع مختلف اقامتگاه ها را برایتان به ارمغان می آورد؛ از هاستل های اقتصادی گرفته تا خانه های محلی و حتی هتلی چهار ستاره برای یک استراحت لوکس. این سفرنامه، راهنمایی جامع برای کوله گردی در مالزی با تمرکز بر سفر ارزان، حمل و نقل عمومی و تجربه سفر اصیل است.
روز اول: پیروزی غذاهای شرقی بر جت لگ در کوالالامپور
پس از هشت ساعت پرواز از تهران، حدود ساعت ۸ صبح به وقت محلی به کوالالامپور رسیدیم. فرودگاه بین المللی KLIA 1 اینترنت رایگان دارد که می توانید از آن برای ارتباط اولیه استفاده کنید. نماینده تور، مسافران را بر اساس هتل هایشان تقسیم بندی می کند تا سوار اتوبوس شوند. از فرودگاه تا مرکز شهر تقریباً یک ساعت راه است. در این مدت، تور لیدر اطلاعاتی درباره مالزی و کوالالامپور ارائه می دهد و برگه های تورهای پیشنهادی را در اختیارتان می گذارد. تصمیم ما این بود که از برنامه های تور استفاده نکنیم تا هزینه های سفر را کاهش دهیم و آزادی عمل بیشتری داشته باشیم.
پس از رسیدن به شهر، در یک صرافی بخشی از دلارهایمان را به رینگیت تبدیل کردیم. بهترین نرخ تبدیل ارز معمولاً در محله «بوکیت بینتانگ» یافت می شود. یک سیم کارت از اپراتور U-mobile خریداری کردیم. اکثر پاساژها و تمام هتل ها وای فای رایگان دارند. اقامتگاه ما، هتل Pacific Express Chinatown، در یکی از محله های قدیمی کوالالامپور قرار داشت. اتاق ساده و بدون پنجره بود، اما برای یک کوله گرد که قصد ماندن در هتل را ندارد، کافی است. پرده ها را کشیدیم و کمی استراحت کردیم. بیدار که شدیم هوا تاریک شده بود. در روز اول سفر، زمان و توانی برای گردش نخواهید داشت چرا که پرواز و تغییر ساعت حسابی شما را خسته می کند.
با این حال، تصمیم گرفتیم گشتی در شهر بزنیم. برای همین شبانه به سمت معروف ترین دیدنی کوالا یعنی برج های دوقلو پتروناس رفتیم. در دریاچه فواره ها هماهنگ با موسیقی حرکت می کردند. از هتل ما تا برج ها نیم ساعت پیاده روی بود. برای گشت و گذار در شهر، نقشه آفلاین کوالالامپور از طریق گوگل مپ و maps.me بسیار مفید است. همچنین اپلیکیشن moovit یا همان گوگل مپ برای پیدا کردن مسیرهای حمل و نقل عمومی یا مقایسه قیمت آن با Grab (تاکسی آنلاین مالزی) لازم است. سامانه GoKL نیز اتوبوس های رایگانی دارد که در مرکز شهر تردد می کنند.
بعد از گوش دادن به سمفونی موسیقی و رقص آب، به سراغ شام در کوچه آلار رفتیم. این خیابان پر از غذاهای خیابانی متنوع است. بوی غذا و روغن و ادویه های مختلف فضا را پر کرده بود. میزهایی که در خیابان چیده بودند پر از آدم بود و تقریباً هر غذایی را می شد آنجا پیدا کرد. ما یک ظرف Hokkien mee و یک ظرف Wan tan mee سفارش دادیم که هر کدام ۱۵ رینگیت بود و شامل نودل با سس مخصوص و کمی شیرین و سبزیجات بود. بعدش رفتیم گشتی در کافه های آن حوالی زدیم. خیابان Changkat Bukit Bintang پر از کافه های محلی است. ساعت ۱ شب خیابان های چایناتاون را پیاده قدم زدیم تا به هتل رسیدیم. در طول سفر، حتی نیمه شب هم در کوچه های کوالالامپور قدم زدیم و کوچکترین تهدیدی برایمان پیش نیامد که نشان دهنده امنیت سفر در این شهر است.
روز دوم: مالزی؛ کشور برج ها و فرهنگ ها
صبحانه را در هتل خوردیم. یک ون ساعت ۱۰ و نیم دم هتل آمد و ما را تا اتوبوسی که قرار بود با آن به گشت نیم روزه برویم برد. اگر تور خریده باشید، این گشت نیم روزه رایگان است. آنجا یک راهنمای افغان با لهجه جذابی درباره مالزی و کوالالامپور صحبت کرد و ما را به آرت گالری نزدیک میدان مردکه به نام Kuala Lumpur City Gallery برد. این گالری هویت کوالالامپور را به خوبی به نمایش می گذارد. طبقه بالا گالری هم همان هویتی بود که کوالالامپور با آن شکل گرفته بود: برج ها. ماکت برج ها مهم ترین المان این گالری بود.
بعد از این گالری از کنار میدان مردکه عبور کردیم. میدانی که مردم هر سال جمع می شوند و با فریاد مردکه به معنی استقلال، مستقل شدن مالزی را جشن می گیرند. سوار اتوبوس شدیم و به معبد چینی Tean Hou Temple رفتیم. این اولین معبدی بود که دیدیم. تا پایان سفر از نزدیک به ده معبد در فرهنگ ها و ادیان متفاوت دیدن کردیم. معبد تیان هو برای یکی از ایزدبانوهای آب در فرهنگ چینی به نام مازو ساخته شده و بزرگترین معبد جنوب شرقی آسیاست. مقصد بعدی ما کارخانه شکلات سازی بود. مالزی ۱ درصد از شکلات دنیا را تولید می کند و همین باعث شده تعداد زیادی موزه در این رابطه داشته باشد.
در طی این مدت تور لیدر همچنان سعی داشت ما را ترغیب کند تا از تورهایی که ارائه کرده اند خرید کنیم. ما اما از فرصتی که پیش آمده بود استفاده کردیم و همراه گروهی که پیدا کردیم اولین برنامه گروهی مان را چیدیم و تصمیم گرفتیم حالا که نیمی از روز گذشته به پوترا جایا برویم. قبل رفتن به پوترا جایا در رستورانی در نزدیکی پاسار سنی یک غذای لذیذ را با قیمت ۱۵ رینگیت خوردیم. پوتراجایا خارج از شهر است و تنها قطارهای سریع السیر تا آنجا می روند. بلیت مترو تا پوتراجایا ۱۶ رینگیت است. این قطارها با فاصله زمانی زیادی حرکت می کنند پس باید کمی در ایستگاه منتظر بمانید.
نزدیک به ۲۰ دقیقه طول کشید تا به پوتراجایا برسیم. تصور ما این بود که اتوبوس های گردشی آنجا هستند و می توان با آن ها سطح شهر را دید اما خبری از اتوبوس نبود. تنها یک اتوبوس به مسجد صورتی داشت. برای همین ناچار شدیم از تاکسی های ساعتی استفاده کنیم. دو ماشین پیدا کردیم که برای یک گشت ۲ ساعته ۸۰ رینگیت می گرفت که می شد نفری ۲۰ رینگیت. برای همین بهتر است برای دیدن این شهر حداقل ۴ نفر باشید. این شهر، نمادی از بلندپروازی های مالزی است؛ شهری جدید با ساختمان های اداری و مسجدی نوساز که تنها خاصیتش رنگ صورتی است. ما اول از دریاچه دیدن کردیم بعد سراغ مسجد صورتی رفتیم و در آخر هم نگاهی به پل ها انداختیم.
شب هنگام برگشت دنبال بلیت گنتینگ رفتیم. در طبقه پایین KL sentral کیوسک هایی هست به نام Go Genting که بلیت های گنتینگ را می فروشند. بلیت ها فقط ۴.۹ رینگیت است اما از شب قبل باید تهیه کنید که بتوانید صبح با اولین اتوبوس به گنتینگ بروید چرا که خیلی سریع پر می شود. از همین جا می توانید بلیت تلکابین را هم به قیمت ۹ رینگیت تهیه کنید. شب بعد از یک بازدید طولانی خواستیم کمی وارد لایه مدرن و شبانه شهر شویم برای همین به خیابان Changkat Bukit Bintang رفتیم. آنجا پر از کافه های گران و مدرن مختلف است. اگر پولتان به اینکه وارد کافه ها شوید نمی رسد، یک FamilyMart در خیابان است که میز و صندلی دارد و می توانید هر نوشیدنی یا خوراکی ای که می خواهید را با قیمت کمتر تهیه کنید و آنجا وقت بگذرانید.
روز سوم: مالزی، یک برش عمیق تر از تاریخ و طبیعت
صبح زودتر بلند شدیم اما صبحانه باز هم همان طعم را داشت. با اتوبوس های GOKL به سمت موزه نگارا رفتیم. به نظرم بخش مهمی از هویت یک ملت را می توان در موزه ملی آن کشور پیدا کرد. ورودی موزه ۵ رینگیت است. موزه نگارا چهار هال اصلی دارد. هال اول که به گذشته انسان مخصوصاً در مالزی می پردازد سه بخش است: پیش از اختراع پارچه از پوسته های درخت برای پوشش استفاده می کردند، به مرور اولین ابزارهای تیز نه برای شکار بلکه برای قطع درخت و چوب به وجود آمد و از دوره ای به بعد آدم ها را همراه وسایل شان خاک می کردند چرا که نماد مقام فرد بود. کم کم عقیده ها شکل گرفت و مجسمه های برای تشریح فلسفه های مختلف به وجود آمدند. سعید عبدالعزیز به همراه یکی از یارانش از جده به ملاکا آمد تا اسلام را پایه گذاری کند. پرتغالی ها بعد از مدتی در راستای کشورگشایی هایشان مالزی را هم فتح کردند. پادشاه، از میان ۹ سلطان ۱۳ ایالت مختلف مالزی، به طور دوره ای و برای مدت ۵ سال انتخاب می شود.
بعد از موزه به کی ال سنترال برگشتیم و در فودکورتش یک نارگیل ۵ رینگیتی گرفتیم که برای دو نفر کافی بود و محتوای داخلش سیرکننده. نارگیل هایش تازه تر از آن هایی است که در ایران رایج است و برای همین نرم است و با قاشق کنده می شود. تمام که شد یک Beef mushroom baked rice گرفتیم به قیمت ۱۳ رینگیت. شکل متفاوتی از طبخ پلو بود که رویش پنیر پیتزا ریخته بودند و داخلش بیف داشت. بعدش با خط بنفش اتوبوس های رایگان GOKL از کی ال سنترال رفتیم به مسجد نگارا که زمان بازدیدش گذشته بود اما در شب نورپردازی زیبایی داشت. رنگ اتوبوس های GOKL روی نمایشگر بالای سرشان نوشته شده منتها حواستان باشد برای ایستادن این اتوبوس ها باید دست تکان دهید و برای پیاده شدن باید دکمه را فشار دهید وگرنه متوقف نمی شوند.
از آن جا یک بار دیگر سوار همین خط شدیم تا به سمت میدان مردکه رفتیم. اتوبوس به خاطر بسته بودن خیابان در ایستگاه بعدی نگه داشت. برای همین در Jalan Raja Laut شروع به قدم زدن کردیم. سر راه به Countdown Clock برخوردیم ساعتی از پروژه River of life که قرار است با بازسازی رودخانه کوالالامپور چهره ای توریستی تر و پاکیزه تری از این شهر را به نمایش بگذارد. این آبشار مکعبی با نورپردازی زیبا در شب، لحظه شماری سال ۲۰۲۰ را انجام می دهد که قرار است پروژه به سر انجام برسد. از کنار ساعت گذشتیم، در همان پارک یک غلطک بخار اولینگ وجود داشت مربوط به سال ۱۹۰۴ که در کنت انگلستان ساخته شده و تا ۱۹۵۴ در شورای شهر کوالالامپور بوده.
خیابان راجا را که ادامه دهید به آخرین داشته های کوالالامپور از گذشته می رسید. میدان مردکه دست راستتان است و ساختمان سلطان احمد صمد دست چپتان. ساختمانی مربوط به قرن ۱۸ با یک ساعت بزرگ که ظاهرش بی شباهت به بیگ بن نیست و زنگی یک تنی را به دوش می کشد. مردم در پارک مردکه جمع شده بودند و می شود گفت یکی از معدود جاهایی در مالزی بود که جمع شدن مردم را می دیدی. در راه بازگشت به هتل یک بستنی ۳ رینگیتی گرفتیم به هوای اینکه دانه های شکلاتش را مزه مزه کنیم اما متوجه شدیم با لوبیای سیاه ترکیب شده است. همان شب به خاطر نارضایتی از کیفیت هتل و هزینه ای که کرده بودیم آژانس را قانع کردیم که هتل مان را عوض کند و هتل ibis واقع در KLCC را با هتلی که درش بودیم عوض کردیم.
روز چهارم: قمار روی ابرها در گنتینگ هایلندز
طبق برنامه قرار بود ساعت ۷ صبح بیدار شویم. صبح چک اوت کردیم، پول ودیعه و ۴ شب مالیات باقی مانده را پس گرفتیم، وسایلمان را جمع کردیم و در اتاق هم سفرهایمان گذاشتیم. بعد از صبحانه به KLsentral رفتیم تا بلیت گنتینگ را بگیریم. ساعت ۸ و نیم به آنجا رسیدیم و خوشحال از اینکه نیم ساعت دیگر حرکت می کنیم (چون از قبل ساعت های حرکت را دیده بودیم) که متوجه شدیم تمام بلیت ها تا ساعت ۱۱ به فروش رفته. معطل نکردیم و برای همان ساعت ۱۱ بلیت گرفتیم. در همین دو ساعت دوباره فرصت شد چرخی در KLsentral بزنیم و در فودکورتش که جای نشستن خوبی دارد نشستیم هرچند دوتا از هم گروه هایمان به خاطر بوی غذا نیامدند. یک نوشیدنی Hailam cham به قیمت ۲.۵ رینگیت سفارش دادیم. ترکیبی از قهوه و چای و شیر و یک نوع شیرین کننده خاص بود. واقعاً ترکیب لطیف و خوبی شده بود.
تقریباً یک ساعت در راه بودیم تا به پایین تپه گنتینگ هایلندز رسیدیم. بلیت ۹ رینگیتی Awana SkyWay را که از KLsentral گرفته بودیم را دادیم و سوار شدیم. اشتباه کردیم در ایستگاه معبد پیاده نشدیم در حالی که شما می توانید با همان بلیت ۹ رینگیتی از معبد دیدن کنید و با همان بلیت مجدد سوار شوید و تا بالا بیایید. به ایستگاه دوم که رسیدیم از تلکابین پیاده شدیم. اینجا بالاترین قسمت برج گنتینگ است و تمام ماجرا زیر پای شما اتفاق می افتد. کم کم از شهر دور می شوید و وارد تپه های جنگلی می شوید. گنتینگ یک تجربه سریع برای دور شدن از شهر و تجربه فضای جنگلی مالزی است. به محض پیاده شدن از تلکابین نقشه ساختمان را مشاهده می کنید. شما در طبقه چهارم هستید.
تقریباً تمام طبقه چهارم صرف فودکورت بزرگ و یک بام به مناظر اطراف شده است. از همین طبقه می توانید نگاهی به پایین بیندازید و عظمت این ساختمان و شلوغی آن را متوجه شوید. نگاهی به مانیتور عظیم آن که با بالون های رنگی هماهنگ شده است بیندازید. هر چیزی که روی مانیتور نقش می بندد بالون ها را متناسب با آن به حرکت در می آورد. همین طور تم پارک سرپوشیده گنتینگ نیز از اینجا مشخص است. با پله برقی به طبقه پایین رفتیم. طبقه سوم یک بولینگ بزرگ دارد و چند فضای تفریحی. طبقه دوم سرزمین برفی واقع شده که با برف مصنوعی فضای بزرگی را برای برف بازی آماده کرده اند با هزینه ۴۵ رینگیت. همین طور در این دو طبقه تعداد زیادی بازی های دستگاهی و اتاق فرار هم وجود داشت. قیمت اتاق فرارها ۶۵ رینگیت بود اما بازی ها را می شد با قیمت کمتری انجام داد ما برای دو نفر حدود ۱۵ رینگیت خرج کردیم تا کمی بازی ها را تست کنیم.
انتهای راهروی طبقه دوم همان چیزی بود که اصلاً تصورش را هم نمی کردیم. کازینویی بر روی ابرها. دم در محافظان اسلحه به دست پاسپورت را چک کردند. وارد که شدیم چیزی که می دیدیم را باور نمی کردیم. ده ها هزار نفر در فضای وسیعی نشسته بودند، صدای دستگاه های شرط بندی می آمد و نورش در چشم می زد. پیرمردهایی که به صندلی تکیه داده بودند و دکمه ای را پشت سر هم می زدند و از اعتبارشان کم می شد. میان سال هایی که ژتون به دست از این میز به سر آن میز می رفتند و گاهی با خنده و گاهی با عبوسی صحنه را ترک می کردند. تقریباً هر بازی ای که فکرش را بکنید بود. آنچه وصف نشدنی بود عظمت آنجا بود و پولی که در لحظه جابجا می شود و میل بی پایان انسان برای قمار.
«تجربه کازینو در گنتینگ هایلندز، تصویری از بلندپروازی های معماری و شور بی پایان انسانی برای هیجان را به نمایش می گذارد؛ جایی که نور و صدا در هم می آمیزند و پول در لحظه جریان دارد.»
از کازینو بیرون آمدیم از کنار شهربازی بزرگ گذشتیم و به طبقه پایین تر رفتیم. پیدا کردن درب خروج واقعاً کار سختی بود چون خروجی ها به سمت هتل و سایر بخش ها بود رفت و آمد اصلی با تلکابین است. هر طور شده از ساختمان اصلی بیرون آمدیم تا پیاده به سمت معبد برویم. البته جاده هیچ پیاده رویی نداشت اما قدم زدن کنار جاده هیجان انگیز و متفاوت بود. از کنار سنگ گهواره ای گذشتیم و به سمت معبد Chin Swee حرکت کردیم. معبد چین سویی از دور دیده می شود. مجسمه ها نقش مهمی در معبد چین سویی دارند هر مجسمه قصه افسانه هایی است که سال ها مردم را سرگرم کرده یا می ترسانده. مجسمه چین سویی که متعلق به راهبی است که این معبد را ساخته. از این ساختمان می توانید برای دیدن چشم انداز زیبا بالا بروید یا به طبقات پایین تر بروید. مجسمه های جهنم روایت دردناکی از طبقات جهنم هستند که در هر کدام آن ها گناه های متفاوتی بررسی و مجازات می شود. تلاش برای القای ترس و جزای اعمال حتی در ادیان غیر ابراهیمی هم وجود دارد و این حاکی از تأثیر مشترک این روایات بر پیروان ادیان است. از معبد منظره بی نظیری از ابرها و درختان را می بینید. هوا که غروب کرد به سمت ایستگاه تلکابین برگشتیم. نزدیک به ده پله برقی سوار شدیم تا به ایستگاه برسیم. آنجا ۹ رینگیت دیگر دادیم و بلیت برگشت را گرفتیم. ساعت حوالی ۷ بود و اتوبوس برگشت ما برای ساعت ۹ و نیم حرکت می کرد که آخرین اتوبوس بود. کمی در پاساژ قدم زدیم. در طبقه دوم یک اوتلت خوب داشت که به طور مثال سه تی شرت نخی را ۴۵ رینگیت می داد. از آنجا خرید کردیم و یک ساعت و نیم بعد در یک هوای بارانی به کوالالامپور رسیدیم. شب به هتل جدیدمان ibis رفتیم. در برابر هتل ۸۷ رینگیتی چایناتاون باید هم از هتل ۱۸۵ رینگیتی مان انتظار بیشتری می داشتیم. همه چیز دو برابر تمیزتر بود، هوای تازه در راهروها بود، چایساز، دمپایی، یخچال و گاو صندوق داشت، یک ویوی فوق العاده به برج های دوقلو پتروناس و نورپردازی بهتر اتاق ما در طبقه ۲۲، چیزهایی بود که این هتل را از قبلی مجزا می کرد. ضمن اینکه یک استخر فوق العاده در طبقه ۳۱ ام به اقامت مان ارزشی چند برابر داده بود. به هتل که برگشتیم لابی را برای جشن دیپاوالی (سال نوی هندی ها) آماده می کردند.
روز پنجم: سرزمین میمون ها در غار باتو
صبح صبحانه را در فضای استاندارد و متفاوتی خوردیم. هتل و استخر این قدر خوب بود که دلمان نمی آمد هتل را ترک کنیم. این هم از بدی های هتل لوکس است. برای همین می گویم اگر قصدتان گشتن شهر است نه یک سفر لوکس یک مسافرخانه ۳۰ رینگیتی هم کارتان را راه می اندازد. امروز تصمیم گرفتیم به غار باتو برویم. شنیده بودیم میمون های زیادی آنجا هستند و همین ماجرا را هیجان انگیز کرده بود. حواستان به ساعت های حرکت مترو Batu Caves هم باشد. در ضمن فقط ۲.۶ رینگیت می دهید. با اتوبوس های رایگان گوکی ال به سمت کی ال سنترال رفتیم و بلیت مترو باتو کیو را خریدیم.
غار باتو کیو که قدمتش به چهارصد میلیون سال پیش بر می گردد محبوب ترین معبد هندوها بیرون از هندوستان است و به لرد موروگان منسوب شده است. در کمتر از یک ساعت به غار باتو رسیدیم. به محض پیاده شدن از مترو اولین میمون را دیدیم که گوشه ای بین زباله ها دنبال غذا می گشت؛ اینجا قلمرو فرمانروایی میمون هاست. میمون ها آزادانه به هر سمت می روند و گاهی گردشگران را اذیت می کنند همین می شود که نزدیک نیم ساعت طول می کشد تا به بالای پله ها برسید. در میانه راه میمون ها قطعاً غذاهایتان را می گیرند و ممکن است علاقه مند شوند عینک روی چشم تان را هم بردارند. اینجا یکی از هیجان انگیزترین بخش های سفر بود. ساختمان های هزار رنگ، راهبه هایی که عریان و پا برهنه پله ها را بالا می رفتند تا برای عبادت عصرگاهی آماده شوند و میمون هایی که آرامش را از توریست ها ربوده بودند. داخل غار پر از مجسمه ها و ساختمان های رنگی بود. هر از گاهی از سقفش آبی چکه می کرد. تصور اینکه هزاران سال پیش مردم برای عبادت به این غار پناه می آوردند سخت است. عبادتگران برای عبادت عصرگاهی عازم غار بودند. بعد از این بازدید دوباره با مترو به کی ال سنترال برگشتیم. حتی مترو هم برای جشن دیپاوالی تزئین شده بود. شب برای تهیه بلیت مراکز گردشی به تایمز اسکوئر رفتیم. ارزان ترین بلیت ها را در طبقه هشتم این پاساژ پیدا کردیم. پارک آبی که تور ۵۰ دلار می داد اینجا ۱۳۰ رینگیت بود. برای برجایا هیلز هم تور داشت به قیمت ۶۰ رینگیت که چون یک توقف هم در باتوکیو داشت ما خرید نکردیم. در نهایت ارزان ترین بلیت برجایا هیلز را در هتل برجایا در میدان تایمز پیدا کردیم که با ۶۰ رینگیت مستقیم به آنجا می برد و بر می گرداند.
روز ششم: ماهیان رنگارنگ در آکواریوم KLCC
امروز تصمیم گرفتیم به آکواریوم KLCC برویم. از بزرگترین آکواریوم های دنیا محسوب می شود و در بازدید از آن می توانید نزدیک ۵ هزار جاندار مختلف را ببینید. ساخت آکواریوم کوالالامپور در سال ۲۰۰۲ به دست متخصص ترین افراد آغاز و در نهایت با وسعت کم نظیری در حدود ۵۶۰۰ متر مربع در سال ۲۰۰۴ تکمیل شد. در این آکواریوم دو طبقه، بیش از ۲۵۰ گونه مختلف وجود دارد که از سرتاسر دنیا جمع آوری شده اند. محوطه KLCC در روز هم زیباست و درختان متفاوت و جذابی را در آنجا می بینید. بر اساس اطلاعاتی که جمع کرده بودیم تصورمان از سایت های آنلاین این بود که بلیت ۴۵ رینگیت است اما متوجه شدیم که بلیت حضوری ۶۹ رینگیت است و اگر آنلاین از سایت های تخفیفی مثل Klook خریداری شود ۴۵ می شود. ما شانس آوردیم و در زمان غذا دادن به آکواریوم رسیدیم که تجربه جذابی از شنای انسان برای تمیز کردن داخل آکواریوم و غذا خوردن انواع ماهی ها بود. در هفته دوبار در ساعت های ۲ تا ۳ به ماهی ها غذا داده می شود حتماً برنامه تان را طوری هماهنگ کنید که آن زمان برسید. اگر به اسب آبی علاقه دارید یک آزمایشگاه در دل این آکواریوم برای شما کنار گذاشته اند. برنج با گوشت فلفلی ۹ رینگیتی ایرانی ترین غذایی بود که طی این مدت خوردیم. معمولاً کنار غذاهایشان به جای نان یک ذرت حجیم شده مثل چیپس دارند. بعد از آکواریوم به پارک Ain Arabia رفتیم یک نماد چای عربی در این محله بود و تعداد زیادی دیوارهای رنگی. با همین دیوارهای رنگی می توانند یک محله را توریستی کنند، نه هزینه زیادی دارد نه کار زیاد. بعد از بازدید از محله عین عربی ها سوار یکی از اتوبوس های گوکی ال شدیم و به خاطر تبلیغاتی که در سطح شهر درباره نمایشگاه مارول دیده بودیم به پاویلیون رفتیم. پاویلیون بهترین مرکز خرید کوالالامپور و کشور مالزی است. پروژه ساخت مرکز خرید پاویلیون کوالالامپور در سال ۲۰۰۰ آغاز شد و در نهایت نیز در سال ۲۰۰۷ مورد بهره برداری قرار گرفت. این مرکز خرید مجلل و مدرن در مجموع مساحتی برابر با ۱۳۰ هزار متر مربع دارد و در ۷ طبقه مختلف وسعت یافته است.
روز هفتم: جامانده از باغ مرموز
امروز باید برای خرید بلیت پنانگ اقدام می کردیم. شرکت NICE را به یک طریقی پیدا کرده بودیم و برای همین به یکی از دفاتر نزدیک این شرکت رفتیم. همه بلیت ها فروش رفته بود. برای همین ناچار به ترمینال رفتیم. از آنجا بلیت رفت و برگشت پنانگ را برای پس فردا به قیمت مجموع ۷۵ رینگیت خریدیم. فضای ترمینال به راحتی چهار برابر پایانه غرب و جنوب تهران بود. از ترمینال با مترو سریع السیر خودمان را دوباره به کی ال سنترال رساندیم و تصمیم گرفتیم سری به پارک گیاه شناسی بزنیم. ورودی پارک گیاه شناسی از داخل محوطه موزه نگارا است و ما اشتباه چند ساعتی را دور خودمان چرخ زدیم. پارک خلوت بود و به جز چند نفری که می دویدند کسی در آن نبود. هوا که تاریک شد باران کم کم شروع به باریدن گرفت. فضای باغ دیگر مثل قبل نبود یکی مرموزی خاصی به آن اضافه شده بود که قدم زدن در هر مسیری را ترسناک می کرد همین شد که دیگر به هتل برگشتیم تا آخرین شب را هم در این هتل چهار ستاره سپری کنیم از فردا دیگر خبری از صبحانه مفصل و استخر نبود.
روز هشتم: شبی با سوسک ها در مسافرخانه
مجبور شدیم به خاطر اینکه بلیت پنانگ گیرمان نیامد یک شب اضافه تر در کوالالامپور بمانیم. هزینه هتل مان زیاد بود برای همین ساعت ۱۲ از هتل چهار ستاره قشنگمان خداحافظی کردیم و یک مسافرخانه ارزان از بوکینگ پیدا کردیم و راهی آنجا شدیم. تلاش هایمان برای خرید هاستل هم موفقیت آمیز نبود چون اکثر آن ها را نمی شد با همان قیمت موجود روی بوکینگ رزرو کرد و رزرو حضوری قیمت را بالا می برد. یک اتاق ساده بدون پنجره در مسافرخانه ABS با سوسک های ریزی که هر از چندگاهی پیدا می شوند اما حتی اینجا هم کولر و اینترنت دارد و برای یکی دو شب کافی است. امروز هوا خیلی گرم تر از روزهای پیش بود و به راحتی خیس عرق شدیم. بخش زیادی هم از زمانمان گذشته بود. خواستیم ساعت ۴ به موزه ارتباطات حوالی محله قدیممان (محله چینی ها) برویم که با بی خیالی یک ساعت زودتر بسته بودند. همان جا نشستیم و لقمه های باقی مانده از صبحانه را خوردیم و بعد به محله قدیممان سری زدیم و وارد یکی از مغازه هایی شدیم که با اسم Lost in Chinatown روی نقشه خودنمایی می کرد.
بعد از محله چینی ها سری به معبد هندوها زدیم که همان نزدیکی بود. این بار باید کفش ها را از همان خیابان تحویل می دادیم و پابرهنه می رفتیم داخل. دوست داشتم ساعت ها درباره عبادت کردن هایشان و خداهایشان باهاشان حرف بزنم اما این کار را نکردم. این نگهبان ها از خدای اصلی که در داخل اتاقک هست محافظت می کنند. مردها برای عبادت در سمت چپ و زنان آن سوی در سمت راست می ایستند. معماری معابد هندو پر از المان های انسانی است در حالی که معماری چینی بیشتر حیوان و اژدها و نماد دارد. از معبد که بیرون آمدیم کمی قدم زدیم و به صورت اتفاقی به بازار مرکزی کوالالامپور رسیدیم. بازار سنترال مارکت یا Pasar seni تأسیس ۱۸۸۸ که از بیرون مدرن به نظر می آمد اما یکی از زیباترین و قدیمی ترین بازارهای شهر بود. دالان هند کوچک یکی از نقاط تاریخی کوالالامپور است. در بازار پاسار سنی حتماً ماساژ ماهی ها را به قیمت نیم ساعت ۱۰ رینگیت تجربه کنید. شیر سویا با طعم های متفاوت یکی از نوشیدنی های لطیفی است که احتمالاً در هر کشوری به این شکل گیرتان نمی آید.
روز نهم: گردش علمی و آغاز سفر به پنانگ
امروز به هوای دیدن گالری رایگان پتروناس به KLCC آمدیم. اتاق مسافرخانه را تحویل دادیم و چون وضع خوبی نداشت دیگر کوله هایمان را آنجا نگذاشتیم و کول کردیم که تا شب که اتوبوس مان حرکت می کند همراه مان باشد. گالری پتروناس بسته بود. گشتی در پاساژ زدیم و موزه علمی پتروناس را پیدا کردیم. بلیتش ۲۵ رینگیت بود. در حقیقت تلاش پروناس بود برای علاقه مند کردن کودکان به نفت و صنعت های مرتبط. اولش سوار بر یک واگن از یک دالان تاریک گذشتیم که اطلاعات مختلفی از شرکت پتروناس، نفت و زمین برایمان پخش شد. مجموعه پر از بازی های مختلف و علمی بود. این ربات را برنامه نویسی می کردید و به صورت شبیه سازی شده در سطح مریخ حرکت می کرد. از بخش فضا گذشتیم و به بخش ما قبل تاریخ و دایناسورها رسیدیم. آنجا پر از سنگ ها، فسیل ها و موجودات ماقبل تاریخی بود. بوی ما قبل تاریخ را هم از دستگاهی استشمام کردیم. از روی پل دایناسورها عبور کردیم و به سکوی نفتی رسیدیم. نفت اصلی ترین منبع درآمدی شرکت پتروناس است پس عجیب نیست که چنین هزینه ای برای ساخت یک ماکت در طبقه آخر برج فروشگاهی اش بکند. ادامه نمایشگاه پر از بازی های مختلف علمی بود. اگر فرزند دارید می توانید یک روز کامل را در این موزه باشید و متوجه گذر زمان نشوید. نمایشگاه تا ۵ عصر باز بود برای همین مجبور شدیم زودتر عبور کنیم. وسایل را تحویل گرفتیم. در فودکورت همان جا یک Cina Fried Rice به قیمت ۹ رینگیت و خوراک زنجبیل با نودل به همین قیمت سفارش دادیم. این غذا از جوانه گندم، نوعی خمیر و زنجبیل درست شده بود. یک کتابخانه بزرگ در KLCC هست که هر نوع کتابی در هر زبان و سبکی که فکر بکنید را دارد. اتوبوس پنانگ ساعت ۱۲ و نیم حرکت کرد. بالاخره از درخواست هایی که در کوچ سرفینگ داده بودیم یک پیرمرد ۷۲ ساله به نام Kim Gooi درخواستمان را قبول کرد و قرار بود به عنوان اولین مقصد به خانه او بریم. هیچ ایده ای نداشتیم که در پنانگ چه چیزی در انتظارمان است.
روز دهم: تحقق یک آینده پیش بینی نشده در پنانگ
۵ صبح به پنانگ رسیدیم. ماشین ما به ترمینال Sungoi رفت. بعداً فهمیدم یک راه بهتر این بود که در ترمینال پنانگ قبل از ورود به جزیره پیاده می شدیم و با کشتی با قیمت ۱.۵ رینگیت به جزیره می رفتیم. اتوبوس ما ۳ صبح به آن ایستگاه رسیده بود و بعد دوباره مسیر را پایین آمده بود تا از روی پل Butterworth به روی جزیره بیاید. بعد از اینکه به ترمینال Sungoi رسیدیم وضعیت عجیبی داشتیم. سه صبح بود و شهر هنوز بیدار نشده بود و ما هم در یکی از محله های فقیر شهر بودیم. دو ساعت منتظر ماندیم تا اتوبوس ها کارشان را شروع کنند. گوگل مپ اینجا هم به کمکمان آمد و با دو اتوبوس خودمان را به سمت شمال غربی جزیره رساندیم یعنی جایی که آقای کیم بهمان آدرس داده بود. قدم زدن ساعت ۶ صبح در این کوچه های جنگلی که شاخه درختانشان از حرکت میمون ها به صدا در می آمد آخرین چیزی بود که پیش از سفر به مالزی به آن فکر می کردم.
خانه کیم گوی با تصوراتمان از یک خانه محلی فاصله داشت. آشفته و کثیف اما واقعی و عیان. کیم یک آدم با دانش و پر تجربه بود. زمان زیادی را پای اینترنت می گذراند و درباره ادیان و کشورهای زیادی اطلاعات داشت. به تازگی عمل قلب کرده بود و گفتگو با او در آن شب تجربه متفاوتی را برای ما رقم زد. شمال غرب پنانگ با شرق جزیره متفاوت است. بیشتر از اینکه خانه باشد جنگل است و محله فوق العاده آرام است. بومیان در گرمای آبان ماه در حال استراحت با نوشیدنی و غذاهای محلی بودند. آسمان صاف، خیابان خلوت و پر شده با درختان تنومند و قدیمی تصویری است که از غرب پنانگ به خاطرم مانده. نوع کوچه ها و تراکم خانه ها را شاید نمونه اش را حتی در شمال ایران هم نبینید. مغازه های شستشوی مکانیزه به وفور در پنانگ دیده می شد در حالی که خبری از آن ها در کوالالامپور نبود. بین ۵ تا ۸ رینگیت می توانستید تا ۱۴ کیلو لباس را بشورید.
ساعت ۷ صبح به خانه کیم رسیدیم. با واتساپ با او تماس گرفتیم و بیدارش کردیم اما با خوشرویی در را برای ما باز کرد. چند ساعتی را خوابیدیم بعد زدیم بیرون که نگاهی به اطراف بیندازیم. مسجد معلق اولین جاذبه دیدنی در اطرافمان بود. پایین مسجد در حال جمع آوری صدف بودند که با پلو بخورند. از داخل مسجد چنین چشم اندازی را به اقیانوس هند می دیدید. پیرمردی خوابیده بود، بچه هایی مشغول بازی بودند و باد بی صدا می وزید. اولین باری بود که باید پا برهنه به دستشویی می رفتم. این وضعیت اما در خانه ها و مساجد پنانگ عادی است. تجربه متفاوت و عجیبی بود. کمی لب ساحل راه رفتیم تا به این اقامتگاه به نام Lost in paradise رسیدیم همان موقع باران شدیدی شروع به باریدن کرد. می خواستیم از چند منطقه تاریخی ساحلی دیگر هم بازدید کنیم که هوا تاریک شده بود. از کنار جاده قدم زنان برگشتیم. نزدیک یک ساعت در کوچه پس کوچه های روستایی پنانگ قدم زدیم تا به خانه کیم رسیدیم. برای شب یک کنسرو لوبیا گرفتیم. با کیم از ایران و اسلام و وضعیت مالزی گفتیم. از توسعه مالزی ناراضی بود و آن را بیشتر از اینکه به درد مردم بخورد نمایش برج ها می دانست. از این می گفت که ایران چقدر یک رنگی بیشتر است و در مالزی هر دین و آیینی ساز خودش را می زند. آن شب پایدارترین خاطره این سفر ۱۳ روزه بود.
روز یازدهم: کارخانه شکلات سازی در خانه چینی ها
صبح ساعت ده از کیم خداحافظی کردیم که به سمت جورج تاون برویم. در خانه کیم روی زمین کنار در ورودی می خوابیدیم. یک تکه فرش به ما داده بود و دو سه تا بالشتک. اما مسئله این بود که مثلاً افراد خانه پابرهنه به دستشویی می رفتند یا وضعیت آشپزخانه خیلی بدتر از چیزی بود که انتظار داشتیم، از طرفی قیمت هاستل هم در پنانگ خیلی ارزان بود و روزی برای دو نفر ۳۰ رینگیت می شد. مسیر اتوبوس را از شمال پنانگ تا جورج تاون با گوگل مپ پیدا کردیم. چسبیده به ایستگاه یک شکلات فروشی بود که از قضا موزه پر محتوایی هم در طبقه بالایش داشت. مالزی اهمیت زیادی به شکلات می دهد و یکی از سوغاتی های مهم اینجاست. شکلات اما داستان جذابی دارد: ۷۵ درصد کاکائو جهان در غرب آفریقا رشد می کند و ساحل عاج و غنا بزرگترین تولیدکننده های کاکائو هستند. از طرفی ۹۰ درصد کاکائوی دنیا در باغ های کوچک ۵ هکتاری رشد می کند. کاکائو اولین بار ۴۰۰ تا ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد کشف شد و مایان ها اولین کسانی بودند که آن را ۲۵۰ تا ۹۰۰ سال بعد از میلاد استفاده کردند برای همین کلمه اش از کلمه مایانی Kakau می آید. مایان ها اعتقاد داشتند کاکائو غذای خداست برای همین دانه هایش را با خون ترکیب کرده پیشکش می کردند. بعدها دانه های کاکائو ابزار خرید فروش و پول رایج شد. در ۱۵۱۹ هرنان کورتس به مرکز مکزیک می رود و آنجا با نوشیدنی شکلات آشنا می شود و در ۱۵۲۸ در بازگشت به وطنش اسپانیا آن را همراه تجهیزاتش به شاه چارلز پنجم ارائه می کند. این می شود که در قرن ۱۶ این نوشیدنی وارد دربار شده و به فرانسه و انگلستان می رسد. ۱۶۵۷ اولین خانه های شکلات در لندن به راه می افتد. یک کیک شکلاتی ۱۵ رینگیتی هم آخرش خوردیم واقعاً طعم دلچسبی داشت. نزدیک ظهر به هاستل رسیدیم. در آن هوای گرم یک حمام اولین چیزی است که به آن احتیاج دارید. اکثر ساختمان های جورج تاون کوتاه هستند. برای همین کاملاً معماری متفاوتی با کوالالامپور را می بینید. معابد هم در جورج تاون سبک دیگری داشتند. نذری های زیادی از برنج تا میوه و روغن کنار گذاشته بودند. خدای چینی ها بر خلاف هندی ها مجسمه هایی انسان گونه هستند با همان تعداد دست و شمایل انسانی. چینی ها بر خلاف هندی ها که دور تمثیل ها می چرخند یا از بیرون از اتاق می ایستند؛ زانو زده عبادت می کنند. خانه آبی مقصد بعدی ما برای بازدید بود. خانه یکی از تجار قدیمی چینی که بانکداری مدرن را هم در چین پایه گذاری کرده. وسط بعضی خانه ها مخصوصاً سبک های چینی را خالی می سازند تا آب باران برای استفاده در حوض هایی جمع شود. معماری خانه با آنچه پیش از این دیده اید متفاوت است. آسمان صاف، خیابان های باریک و خانه های دو طبقه یادآور جورج تاون هستند. این طرح نگاره های خیابانی بخشی از دیدنی های پنانگ شده است. غذاهای پنانگ بسیار ارزان تر از کوالالامپور است. شب خسته به هاستل مان برگشتیم. از فرهنگ های مختلف آنجا بودند. بیشتر اروپایی ها نشسته بودند پای لپ تاپ هایشان. یک پسر بومی آمده بود برای خودش ساندویچ درست می کرد چندتایی هم به دوستانش داد.
روز دوازدهم: یک دریا آرامش در پنانگ
صبح تصمیم گرفتیم این روز آخری برویم در یکی از رستوران های ارزان قیمت. کنار هاستل مان یک رستوران بود که دو زن میانسال اداره اش می کردند. یکی در آشپزخانه بیرون غذا درست می کرد و یکی سفارش ها را می گرفت. دوتا kopi گرفتیم، یک تخم مرغ و یک ظرف پلو. همه اش روی هم ده رینگیت شد. پلویش واقعاً خوشمزه بود. روی برگ موز سرو می شد و ادویه های خاصی داشت. این روز آخر را نمی دانستیم کجا برویم. اولش تصمیم داشتیم سمت تپه های پنانگ برویم اما بعد دیدیم ساحل را ندیده ایم آخرش اما در راه ساحل، سری به یکی از کلیساهای بزرگ شهر زدیم و سر از موزه کشیشان درآوردیم. در پنانگ کلیساهای زیادی هست و هر کدام معماری و سبک خاصی دارد. اولین کلیسا سال ۱۷۸۶ ساخته شده. شیشه های رنگی بخش جدایی ناپذیر کلیساها هستند. هنرهای خیابانی بخش مهمی از کوچه های پنانگ است. با یک جستجو می توانید لوکیشن این تصاویر را پیدا کنید. در نهایت با اتوبوس به سمت ساحل رفتیم و در راه یکی از کباب های مخصوص شان را خوردیم. Batu Ferringhi از آنچه از یک ساحل خارجی در ذهن داشتیم بسیار فاصله داشت. بعد از ساحل دوباره به جورج تاون برگشتیم و در یکی از رستوران هایی که روی فورسکوئر پیدا کردیم pappermint yeap nodles soup و tom yam yeap noodles clams soup خوردیم که اولی ۷.۵ و دومی ۹ رینگیت بود. سوپ دوم تکه های صدف با پوسته درونش داشت و فوق العاده تند بود. چون فردا صبح باید سوار اتوبوس برگشت می شدیم یادمان افتاد باید سوغاتی بگیریم. برای همین شبانه به خیابان ها زدیم. همه جا بسته بود. قصد داشتیم از میوه های استوایی چیزی را سوغاتی ببریم. روی نقشه یک میوه فروشی پیدا کردیم که ظاهراً باز بود. وارد که شدیم فهمیدیم با یک فروشگاه فوق العاده بزرگ در نزدیکی برج TOP طرف هستیم و تعداد زیادی از اجناس به قیمت ۲ رینگیت فروش می رفت؛ هر چیز که فکرش را بکنید.
روز سیزدهم: رویای بازگشت
صبح ساعت ۷ هاستل را تحویل دادیم و سوار اتوبوس شدیم تا به ترمینال برویم. مسیر برگشت با اتوبوس دو برابر مسیر رفت طول کشید و همین به استرس ما اضافه کرد. هرچه بود ۳ عصر به ترمینال رسیدیم فرصت برای اینکه دوباره به شهر برگردیم نبود. نهار را در فودکورت بزرگ ترمینال خوردیم. ترنسفر تور هم حاضر نشد ما را تا فرودگاه ببرد برای همین ناچار ۳۰ رینگیت دادیم که با متروهای سریع السیر به فرودگاه برویم. ۱ ساعت مانده به باز شدن گیت ها به فرودگاه رسیدیم. بعد از چک مدارک برای خرید شکلاتی که فرصت نکرده بودیم تهیه کنیم سری به فروشگاه های آن اطراف زدیم که طبعا گران بود. موقع سوار شدن به هواپیما انگار داشتم از یک رویای طولانی بلند می شدم. همه چیز دوباره قرار بود مصنوعی شود. روزهای سفر از ابتدا در ذهنم مرور می شد، بخار آشپزخانه ها در چایناتاون، بوی روغن غذا، استخر هتل آی بیس در طبقه ۳۱ ام، غذاهایی که همیشه غافلگیرم می کردند. حقیقت این است که سفر به مناطق جدید فرصت «بودن» می دهد. فرصت اینکه بدون «داشتن» شهر و منوی غذا و آدم ها آن ها را تجربه کنی. بدون پیش بینی اینکه چه رخ می دهد و چه می بینی و می چشی به دل تجربه های جدید می روی و برای همین ناچاری در لحظه زندگی کنی. ۱۳ روز در لحظه زندگی کردن آن قدر فوق العاده بود که بعد از برگشت به تهران هم برای دو ماه من را در لحظه نگه داشت. به هرچه نگاه می کردم خاطره ای از سفر در ذهنم پدیدار می شد، به کوچکترین نشانه های شهر از در حیرت نگاه می کردم. حیرت، حیرت همان چیزی است که به زندگی مان معنا می دهد.
«کوله گردی در مالزی، فراتر از یک سفر، فرصتی است برای غرق شدن در لحظه، تجربه فرهنگ های متنوع و کشف ابعاد پنهان یک سرزمین با بودجه سفر منعطف.»
سوالات متداول
هزینه کوله گردی در مالزی چقدر است؟
هزینه کوله گردی در مالزی به سبک سفر شما بستگی دارد. با اقامت در هاستل ها، استفاده از حمل و نقل عمومی ارزان و لذت بردن از غذاهای خیابانی، می توانید بودجه سفر خود را به حداقل برسانید. به طور متوسط، یک کوله گرد می تواند با روزی حدود ۲۰ تا ۳۰ دلار آمریکا (حدود ۸۰ تا ۱۲۰ رینگیت) در مالزی سفر کند، اما این رقم بسته به فعالیت ها و انتخاب های شخصی متغیر است.
بهترین زمان برای کوله گردی در مالزی چه فصلی است؟
بهترین زمان برای کوله گردی در مالزی از نظر آب و هوا، معمولاً بین ماه های مارس تا سپتامبر برای سواحل شرقی مالزی پنینسولا (مانند جزایر پرهنتیان) و ماه های دسامبر تا فوریه برای سواحل غربی (مانند پنانگ و لنکاوی) است. بورنئو نیز در تمام طول سال قابل بازدید است، اما ماه های خشک تر (مارس تا اکتبر) برای حیات وحش و پیاده روی ایده آل ترند. در کل، مالزی آب و هوای گرم و مرطوب در طول سال دارد.
آیا کوله گردی در مالزی امن است؟
بله، کوله گردی در مالزی به طور کلی بسیار امن است. مالزی یکی از کشورهای با ثبات و امن در جنوب شرقی آسیا به شمار می رود. جرم و جنایت های خشن نادر هستند، اما مانند هر مقصد گردشگری دیگری، باید مراقب جیب بری در مناطق شلوغ باشید. رعایت نکات ایمنی معمول، احترام به فرهنگ مالزی و آگاهی از محیط اطراف، سفر شما را بی خطر خواهد کرد. مردم محلی نیز عموماً مهمان نواز و یاری رسان هستند.
برای کوله گردی در مالزی به چه مدارکی نیاز داریم؟
برای کوله گردی در مالزی، به پاسپورت با حداقل ۶ ماه اعتبار، ویزا (در صورت نیاز برای ملیت شما)، بلیت پرواز رفت و برگشت، و مدارک رزرو اقامتگاه نیاز دارید. توصیه می شود یک بیمه مسافرتی نیز تهیه کنید. داشتن کپی از مدارک مهم و نگهداری آن ها در مکانی جدا از اصل مدارک، بسیار ضروری است.
انواع اقامتگاه های مناسب برای کوله گردی در مالزی کدامند؟
برای کوله گردی در مالزی، طیف وسیعی از اقامتگاه های مناسب با بودجه سفر محدود وجود دارد. هاستل ها گزینه ای محبوب برای کوله گردها هستند که اتاق های اشتراکی و فضاهای اجتماعی برای تعامل با سایر مسافران فراهم می کنند. اقامتگاه های بوم گردی (Guesthouses/Homestays) و مسافرخانه های ارزان نیز گزینه هایی عالی برای تجربه سفر اصیل تر و کاهش هزینه های سفر هستند. همچنین، برخی هتل های اقتصادی نیز می توانند گزینه های مناسبی باشند.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "کوله گردی در مالزی" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "کوله گردی در مالزی"، کلیک کنید.